|
دکترجعفر صابری بیوگرافی .معرفی آثار . سوابق . فعالیتها و دست نوشته ها
| ||
|
حضور آقای دکتر جعفر صابری به مناسبت در گذشت استاد سایه در انجمن ادبی میثاق عضر شنبه بیست و دوم مرداد ماه 1401
موضوعات مرتبط: گزارش [ سه شنبه بیست و پنجم مرداد ۱۴۰۱ ] [ 19:50 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
داستان شیطان مدتها است به این موضوع می اندیشم که کینه شیطان به انسان بر سرچیست ؟! تا اینکه ندایی درونی گفت عشق! با تعجب پرسیدم عشق؟همان ندای درونی گفت بله عشق! آن هم پاک ترین و زیبا ترین عشق های هستی ،عشق بین مخلوق با خالق ! شیطان با عجزه و التماس به خالق خود می گفت :ای خدای من انسان هرگز به انداز من تورا دوست نخواهد داشت و بی شک بسیار تورا راه ساخته به دنبال هواهای نفسانی خود میرود ولی من با تمام وجودم عاشقانه در ستایش تو می کوشم وخواهی دید که چگونه عبادتت می نمایم ! اما تقدیر چیز دیگری بود و مقرر شده است که انسان قدرت عشق خود را به نمایش بگذارد و در مقابل خالق خود چنان عبودیتی نشان دهد که زبان زد فرشتگان درگاه الهی شود. انسان اسیر شهوات درونی ،انسان در بند عشق به خانواده و نزدیکان ، انسان محتاج تغذیه و غذا و چنین انسانی قرار شده تا نشان دهد چقدر عاشق خدای خویش است ،چگونه نیم شب از خواب بر می خیزد و در مقابل خالقش سر تعضیم فرود می آورد ، عزیز ترین عزیزانش را از دست میدهد و تنها در مقابل درد دوریشان میگوید خدایا به تو پناه میبرم و دها و صد ها مثال این گونه از انسان میتوان گفت و نوشت . شیطان با خود و خدای خویش عهد بسته که نسل انسان را به نابودی بکشد و ثابت نماید که در میدان عشق ورزیدن به خالق او از انسان سرتر است پس تمام آنچه در اختیار دارد به کار گرفته تا من و تو ای انسان اسیر شویم و دراز عشق ورزیدن به خالقمان دور شویم . به هوش باشیم ، مغرور نشویم از آنچه منباب مصلحت دوروزه دنیا به رسم امانت در اختیارمان قرار گرفته است مانند مال ، فرزند ، زیبایی ، مقام ،قدرت و...اسباب آزمایش است تا بتوانیم خویش تن خویش را گسترش دهیم وقدمی در راه عشق ورزیدن به خالق برداریم . چه شایسته و بایسته است که بدانیم هرقدر ما بیشتر خالقمان را دوست بداریم او چند برابر بیشتر مارا دوست میدارد و عجبا که عشق خالق به مخلوق کم نشدنی است و هر لحظه توجه او به ما بیشتر از گذشته می شود. افسوس که چنان در گیر دنیا میشویم که از لذت عشق بازی با خالق را از یاد میبریم و فریب شیطان را خورده اسیر هواهای نفسانی میشویم و میدان را به حریف وا میدهیم ! مغرور و مست قدرت شده می اندیشیم که این ماهستیم که میتوانیم و بدست می آوریم بی آنکه آنی و لحضه ای بیندیشیم شور ما باید با شعار ما و شعار ما با شعور ما رشد نماید باید بکوشیم تا از هوس بگذریم تا عشق آغاز شود. یا حق جعفر صابری
موضوعات مرتبط: مطلب [ دوشنبه هفدهم مرداد ۱۴۰۱ ] [ 19:11 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
مگه خر چشه بیشتر وقت ها انسانها به خودشان اجازه میدهند که ساده به دیگر مخلوقات خدا وند توهین کنند ، شاید این بدان دلیل است که می اندیشند اشرف مخلوقات می باشند بی خبر از این که زمانی انسان اشرف مخلوقات محسوب میشود که با احترام به اطرافش بنگرد و هوش معنوی خود را بکار گیرد تا با آنچه خداوند خلق نموده برخوردی شایسته داشته باشد . انسان خردمند ضمن شکر نعمت های فراوان خداوند همه آنچه در روی زمین میباشد را نعمت های بی کران حضرت دوست دانسته و دررابطه با آنها اندیشمندانه برخورد مینماید. توجه به حیوانات بویژه آنها که چون چهارپایان بی نهایت به ما خدمت مینمایند کمترین کاری است که می توانیم در حقشان انجام دهیم و توهین به آنها شعور و درک ما را نشان میدهد. زیبنده نیست که با انسانی نام حیوان و یا بلعکس حیوانی را شبیح به انسان بدانیم . یا حق جعفر صابری موضوعات مرتبط: مطلب [ دوشنبه هفدهم مرداد ۱۴۰۱ ] [ 19:10 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
.شب شعر عاشورایی برگزار شد.
شب شعر عاشورایی با حضور شاعران برجسته آذربایجان و هنرمندان عاشقلار برگزار شد. به گزارش روابط عمومی بنیاد مقبره الشعرا استاد شهریار شب شعر عاشورایی به مناسبت ایام عزاداری سالار شهیدان با همکاری دستیار محترم شعر و ادب فارسی شهردار تهران در ایوان شمس معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران برگزار شد. در این برنامه شاعران ترک زبان از جمله استاد کوثر، استاد یاشار، استاد نجفلو، استاد واقف، استاد لیلابی، استاد دانشمند، و استاد اسفندقه دستیار شهردار تهران در حوزه شعر و ادب فارسی به شعر خوانی در رابطه با امام حسین علیه السلام پرداختند. دکتر جواد وند نوروز رییس بنیاد استاد شهریار در این شب شعر ضمن قدردانی از میزبانی شهردار تهران و ابتکار عمل جناب آقای اسفندقه شاعر آیینی و دستیار شهردار تهران در حوزه شعر و ادب فارسی گفت: شب شعر عاشورایی از مجموعه شب های شعر بنیاد استاد شهریار است که امشب برپا شده است. وی با اشاره به اینکه ششمین کنگره بین المللی شعر و ادب فارسی (نکوداشت مقام استاد شهریار) در ۲۷ شهریور ماه امسال با مشارکت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شهرداری تهران در تالار همایشهای برج میلاد برگزار خواهد شد بیان کرد: تاکنون ۸۵۰ مقاله علمی به دبیرخانه این کنگره واصل شده است.
موضوعات مرتبط: گزارش [ یکشنبه شانزدهم مرداد ۱۴۰۱ ] [ 13:47 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
تقدیر از دکتر جعفر صابری وسط مدیر سازمان نخبگان افغانستان ظهر روز جهارشنبه پنجم مرداد ماه 140 موضوعات مرتبط: گزارش [ یکشنبه شانزدهم مرداد ۱۴۰۱ ] [ 13:46 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
این نمایشگاه در خانه هنر منمدان شهر تهران برقرار شد
موضوعات مرتبط: گزارش [ یکشنبه شانزدهم مرداد ۱۴۰۱ ] [ 13:44 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
دیدار دکتر جعفر صابری از نمایشگاه کودکان کار با عنوان ماهی سیاه کوچلو عصر جمعه هفتم مرداد ماه 1401 در خانه هنر مندان تهران
موضوعات مرتبط: گزارش [ یکشنبه شانزدهم مرداد ۱۴۰۱ ] [ 13:42 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
قیمت اینا چنده؟ دوستی داشتم که به تازگی از بین ما رفت،همیشه با لبخند میگفت: هیچ وقت قیمت چیزی را نمی پرسم فقط میگویم آن را هم بدهید!و می دانم خدایی هست و نباید نگران چیزی بود! خوشا به سعادت چنین افرادی با این اندیشه زیبا اما آیا ما نیز اینگونه می اندیشیم ؟ باری نمونه قیمت یک روز صبح از رختخواب بیدار شدن و رفتن و صورت شستن چنده؟ قیمت یک شکم سیر نهار یا شام هر چقدر از هر چیزی که دلت می خواهد خوردن چنده ؟قیمت رفتن به استخر و پریدن در آب چنده؟قیمت راه رفتن چنده؟ قیمت نشستن چنده؟ قیمت اینا چنده؟ چی تا حالا به قیمت این چیزا فکر نکرده بودی ؟ همش درگیر قیمت دلار و سکه بودید؟ سلامتی ساده زیستن ساده بوده شاد بودن زندگی کردن چند میرزه؟ رفته بودم خانه دوستی دستم را گرفت گفت مبلام قشنگه ؟ تخت خواب بچم قشنگه؟ بیا ببین اینا رو تازه خریدم خوبه؟ نگاهش کردم و گفتم دعا میکنم برات دست به هر چی میزنی قیمتش هزار بار بیشتر از طلا و جواهرات بشه اما واقاً زندگی اینه؟یه نگاه تو آینه به خودت کردی ؟ خوب خودت را دیدی ؟ چند سالته؟ قرار چند ساله دیگه زندگی کنی ؟ هنوز کلیه درد داری؟ شبا دیر میای خونه و حتی جمعه ها هم میری سر کار، این زندگی ؟ دنبال چی هستی ؟ کدام دست روی سرت را نوازش می کنه ؟ جای خالی عشق و دوست داشتن را چطوری پور میکنی ؟ بچت کی میاد خونه نهار و شام را با کی میخوره؟ دنبال چی هستی؟ چی بدست آوردی ؟ برای اینکه این ها را بدست بیاری تا به دیگران نشان بدی چه چیزهایی را از دست دادی؟ قیمت اینا چنده؟ خیلی قشنگه که آدم غروب جمعه با بچش بره گالری نقاشی یا خط ، خیلی لذت بخشه آدم غروب پنج شنبه با خانوادش بره تئاتر و بخنده!خیلی خوبه که آدم بتونه با خانوادش رو زمین بشینه فیلم سینمایی تا دیر وقت ببینه! این اسمش زندگی اینا قیمت نداره اینا باعث میشه درد هامان درمان بشه ! خیلی ها ماشین دارند،مسافرت نمیرن؟ خیلی ها ویلا ندارند شمال نمیرند؟ آدم اگر آدم بشه باید قدردان این همه نعمت خداوند باشد! چرا در مقابل نعمت لبخند شادی و خانواده ما قدردان نیستیم خانم خانه نمیداند همسرش چه کاره است و از کجا و چطوری همین مقدار درآمد را کسب کرده مرد خانه نمیداند همسرش چطور بسته های گوشت را تا آخر ماه تقسیم می کند، شاکر سلامتی فرزندانمان هستیم ، دعاگوی خندان باشیم از خدا تشکر کنیم از هم دیگر تشکر کنیم از این که کسی هست که مارا دوست دارد تشکر کنیم از شریک زندگیمان هم خانه مان به فرزندانمان یاد بدهیم تا آنها نیز تشکر کردن و قدر دان بودن را بیاموزم از خدا از والدین از معلم ... و خلاصه قدردان باشیم ، شاکر باشیم در یک کلام خیلی کم لف نباشیم و قیمت این همه نعمت را بدانیم . پشیمانم شعری از استاد بیژن ترقی گر با دل مهربان تو من بی وفا شده ام، پشیمانم اگر غیر تو در جهان به کسی آشنا شده ام، پشیمانم
امیدم تویی، نا امیدم مکن، جز تو یاری نکنم سحر شد بگو با کدام آرزو، سر به بالین گذارم
به عشقت قسم، بر دو چشمت قسم جز تو گر با کسی همنوا شده ام پشیمانم، پشیمانم، پشیمانم، پشیمانم
چرا پشت پا بر جهان نزنم به دست خود آتش به جان نزنم بگو با همه بی پناهی خود چرا شعله بر آشیان نزنم
عهدی که چشم مست تو بستم دیوانگی کردم آن را شکستم خدا داند، خدا داند جز تو گر با کسی همنوا شده ام پشیمانم، پشیمانم، پشیمانم، پشیمانم
می میرم از این پریشانی دردا که هرگز نمی دانی با من چه کرد این پشیمانی حال با خدای خود گفتگو دارم عشق گذشته را آرزو دارم خدا داند، خدا داند امید دل ناامیدم تویی، جز تو یاری ندارم سحر شد بگو با کدام آرزو، سر به بالین گذلرم
به عشقت قسم، بر دو چشمت قسم جز تو گر با کسی آشنا شده ام پشیمانم، پشیمانم، پشیمانم، پشیمانم
یا حق جعفر صابری
موضوعات مرتبط: تصویر، سر مقاله [ شنبه هشتم مرداد ۱۴۰۱ ] [ 18:53 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
چقدر بدم دوستم داشته باشید؟ شاید این سوال غیر منطقی باشد و پاسخ آن این باشد که دوست داشتن خریدنی نیست اما اگر کمی منصف باشیم می بینیم این روز ها هر چیزی حتی دوست داشتن قیمتی دارد و انسان ها بسته به هزینه ای که برایشان می شود ابراز علاقه میکنند . حتی عشق مادر به فرزندش هم این روز ها بستگی به حضور و دیدار و هزینه ای است که فرزند برای مادرش انجام میده فرض کنید مردی با داشتن چند فرزند و زنی با داشتن همسری معلول و یا بیکار به قدری درگیر تیه مخارج زندگیش باشه که نتونه به والدینش و بخصوص مادر پیشرش سر بزنه و وقتی هم که میره دیدن شان از شرم و ناراحتی نمی خواهد آنها را ناراحت کنه ... اما در مقابل فرزند دیگری خوب خرج میکنه کدام یک را پدر مادر بیشتر دوست دارند آنکه هوایشان را بیشتر دارد یا فقر تر را ؟ بگذریم همسرت هم اگر خوب بهش برسی تحویلت میگیره وگر نه چنان برخوردی با تو میکند که روزی صد بار آرزوی مرگت را می کنید ! معرفت عشق و دوست داشتن این روز ها داستان شده و حتی در کتابها هم کمتر می نویسند چند ساله هیچ فیلم و یا سریالی هم ساخته نشده که مبلغ عشق و دوست داشتن باشه بیشترش از نامردی و ناجوانمردی صحبت میکنه و بگذریم عجب فرهنگی درست کردیم ! این روز ها تنور عزاداری برای سالار شهدا گرم است ای کاش میدانستیم راه حسین (ع) راهی جز آن است که بیشتر ما میشناسیم راه شهدای کربلا از کنار بسیاری ارزشهای پوشالی ما میگذرد و عشق و دوست داشتن معنایی جز آن دارد که با دادن شربت و چای سد معبر کنیم و علم های هیئت ما را به رخ دیگر دستهای عزادار بکشیم ،حسین (ع) نرفت تا با میکروفن بی سیم وسط دسته موسیقی پاپ اجرا کنیم و ریتمیک زنجیر یا سینه بزنیم . جالب این است که هنوز فکر میکنیم آن هیئت یا شخصی که بیشتر برای امام حسین خرج می کند محترم تر و عاشق تر است ! خدایا دینمان را معنای عشق بیاموز که ارکان خانواده مان عاشق باشند نه چیز دیگری ایمانمان را عاشقانه قرار بده تا بدانیم زندگی هر لحظش دوست داشتن است و باید عاشق زیستن باشیم بدون اینکه بخواهیم برای داشتنش هزینه ای بپردازیم . یا حق جعفر صابری موضوعات مرتبط: تصویر [ شنبه هشتم مرداد ۱۴۰۱ ] [ 18:52 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
[ پنجشنبه ششم مرداد ۱۴۰۱ ] [ 23:47 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
آموزش مهاجرین در ادامه برنامه های خدمات به مهاجرین خورسند هستیم که زوج جوان افغانی آقای دکتر احمد نوید ظاهری و همسرش خانم گل مکی ایمان ظاهری از فعالان اجتماعی افغانستانی دریک نقطه محروم حومه تهران برای فرزندان نیازمند به کمک های تحصیلی شرایط آموزشی را بوجود آورده اند . آقای دکترنوید ظاهر میگوید هیچ محدودیتی نیست و ما حتی به عزیزان ایرانی نیز که از شرایط مالی مناسبی برخوردار نیستن نیز کمک تحصیلی میکنیم .
همسرش خانم گل ملکی نیز میگوید ما مهمان ایرانیان عزیز هستیم و هم در کنار یک دیگر باید به هم یاری نمائیم،ما ازیک اتاق خانه مسکونی خود برای برگزاری کلاسها استفاده میکنیم .
دیدار دکتر جعفر صابری بنیانکذار موسسه آشتی از مدرسه آشتی در حومه شخر تهران ویژه مهاجرین
موضوعات مرتبط: گزارش [ پنجشنبه ششم مرداد ۱۴۰۱ ] [ 23:45 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
ترازو آدم وقتی میبینه خیلی ها با کمی رفتار غیر اخلاقی و یا بی تفاوتی به موضوعات اطرافشان چقدر در زندگی شخصی رشد میکنند و صاحب مال و اموال میشند به خودش نهیب میزنه که من چرا این طور نباشم ، بعدش هم کم کم شروع میکنه اولش خیلی سخته چون ز آتش زات خوبی بوده و نمیتواند والی بالاخره با خودش کنار میاد و زره زره عوض میشه! اولش کمی کم میفروشه، اولش کمی دیر میاد سر کار، اولش کمی زود میر، اولش کمی نگاه میکنه ، اولش کمی بی تفاوتیم و خلاصه همه چیز کم کم شروع میشه و یک وقت دیگه عادت میشه و یک روز تو یه جای میبینه هیچ رحمی و مروتی نمونده و آدمای اطرافش چقدر عوضی شدن قافل از اینکه این تغییر ات از خودش شروع شده بود همان زمان که کم کم داشت عوض میشد تا مثل دیگران بشود . همان زمان که زره زره داشت ارزشهای انسانی و اخلاقی اش را با دست خودش کم رنگ می کرد و هزار دلیل هم می آورد که چاری ندارد و به خودش حق می داد یواش یواش عوض شد تا اینکه کلی عوضی شد مثل خیلی ها! هر با تو کفه ترازو چندتا نخد کم گذاشتیم هر بار چند تا لوبیا کم گذاشتیم و یواش یواش دیدیم که کفه ترازوه ی ما خالی شده و خوب که نگاه میکنیم میبینیم بیشتر آدم های اطرافمان هم همین شکلی شدن و تازه میفهمیم چه چیزهای با ارزشی را از دست دادیم ! زندگی بهتر ما سنگینیش را از دست داده چرا که نفهمیدیم چطور انتخاب کنیم و حتی چی انتخاب کنیم شادی و سلامتی را دادیم تا آسایش بدست بیاریم در صورتی که آرامش را از دست دادیم تلاش کردیم صاحب زندگی بشیم اما زندگی را از دست دادیم . هر درآمدی را سرریز کردیم در خانه بدون اینکه متوجه باشیم هر مالی را نمیشه خورد و خلاصه بدجوری به خودمان زخم زدیم عجیب تر اینکه میشینیم برای خودمان هزار تا دلیل بیاوریم که ما ناچار بودیم و ناچار هستیم اما به اصل داستان توجه نداریم ! خدا یا مارا اهل قرار بده و شاکر نعمت هایت و زندگی کردن را خودت یادمان بده یا حق جعفر صابری موضوعات مرتبط: سر مقاله [ پنجشنبه ششم مرداد ۱۴۰۱ ] [ 23:43 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
کمکت کنم! وقتی این جمله را میشنوم تمام بدنم می سوزد چون تا این سن و سال که رسیدم ندیم کسی محض رضای خدا کاری کرده باشد ،البته نا سپاس نیستم کم نیستند آدمهایی که به دیگران کمک میکنند اما آنکه کمکم میکند نه میگوید و نه میخواهد که جایی ثبت و ضبط شود او فقط کمک میکند و همین! این روز ها واژه هایی مانند : من خیر تو میخوام ، من برای خودت میگم، بزار کمکت کنم ، من که از تو چیزی نخواستم و... که هر کدام از این کلمات کلی معنی در خود دارد گاه چنان خطرناک شده که نمی توان بیشترشان را باور کرد و در دراز مدت زخمی دردناک و ماندگار بر جسم و جانمان میزند. چه کنیم تا زخمی نشویم و سالها مجرد نمانیم آیا میتوانیم به دیگران اعتماد نکنیم آیا میتوانیم در پشت ترسی همیشگی زندگی کنیم و آیا چنین زندگی قابل تحمل است ؟ پاسخ در عین سادگی بسیار طولانیست، بله باید اعتماد کرد باید باور داشت اما با دانش نه شخصی را چنان در زندگی خود داخل کنیم که به تمام اندیشه هایمان دست رسی داشته باشد و نه چنان از مردم دور باشیم که صدای یاریمان را هم کسی نشنود . اگر شخصی ناله میکند و کمک می خواهد نشان از این است که او احساس میکند هستند کسانی که او صدایش را میشنوند و پس نسبت به هم بی تفاوت نباشیم و دستگیر هم باشیم .بی توقع ببخشیم و باور داشته باشیم که از هر دست بدهیم از دست دیگر خواهیم ستاد و بخشنده محبت باشیم عشق به موجودات و فضای اطرافمان داشته باشیم و شاد زندگی کنیم و شادی را برای همه بخواهیم . یا حق جعفر صابری [ پنجشنبه ششم مرداد ۱۴۰۱ ] [ 23:42 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
|
||
| [ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] | ||