دکترجعفر صابری
بیوگرافی .معرفی آثار . سوابق . فعالیتها و دست نوشته ها 
لینک دوستان

 

  با هم بو دن  یا با هم ماندن ؟

برای 219

شاید این سئوال مانند آموزش یا پرورش باشد که لازم و ملزوم یک دیگر است کدام یک با ید  اول با شد !

با نگاه به اطراف خود و کندو کاو در  زندگی خود متوجه می شویم بیشتر مواقع  بیش از آن که  با هم با شیم و کنار هم در سختی ها و گرفتاری ها   کنار هم بمانیم  از دور با هم بودیم و احساس کردیم که کنار هم هستیم.  اگر دوستی به شما در خصوص سر قت اتو مبیلش  مرا جعه کرد و شروع به درددل نمود در بهترین شرایط برای هم در دی به او گفته اید  انشاا... پیدا میشه غصه نخور  . اما  فکر می کنید این برای او کافی بوده؟

آیا با بیان  موضو ع  به این شکل که  (من تا حالا ماشینم را ندزدیده اند اما یکی از اقوام بندی خدا اتو مبیلی قصدی با بد بختی و وام خرید چون دختر دانشجو داشت و خودش هم  در کرج زندگی می کرد با خود گفته بود هم صبح ها  دخترم را به تهران می اورم و هم کار می کنم و درامدی به دست میارم کمک خرج دانشگاه دخترم و قصد ماشین را هم می دهم  اما متاسفا نه ماشین را دزدیدن و  او با تمام این گرفتاری ها  بندی خدا دست به گریبان شد و خیلی هم  برایش سخت بود . ) او  را آرام کرده اید و به او فهمانده اید که آدم های گرفتار زیادی هم بوده و هم هستند . تا برای لحضه ای از درد هایش کاسته شود.

این یک نمونه در کنار هم بودن است بیشک در چنین مواردی شخص به شما می گو ید خوب بالاخره چی شد ؟

 این سئوال یعنی او درد ش را برای لحضه ای فرا موش کرده و برای یک هم نوع دلش  سوخته همنوعی که مانند او بوده و سر نوشتی یکسان را در خود و او می دیده.به کل این جر یان  بر قراری  هار مونی و هما هنگی می گو یند که به زبان ساده مطرح شد آیا در زندگی و اطراف خود چنین چیزی را رعایت کرده اید؟

چندی پیش با دختر کوچکم برای خرید موبایل به یک مغازه موبایل فرو شی سری زدیم و بالاخره یک دستگاه گو شی موبایل خریداری کردیم این تمام پول  پسنداز دخترم بود . پس از مراجه به منزل  متاسفانه موبایل خراب بود فر دای آن روز به مغازه مراجعه نمودیم و قرار شد که  به شر کت پس داده شود و یک دستگاه نو جایگزین شود . به همین سادگی اما یک و دو  و حتی یک هفته گذشت و بعد از مرا جعه به مغازه دیدیم که  تعطیل شده و  همه چیز را برده اند  و جالب اینکه هیچ کس جواب گو نبود حتی همسا یه ایش هم کمکی  نکردند .   از همه سخت تر این بود که اکثر اطرافیان می گفتن حالا مهم نیست عیبی نداره فدای سرت .  بی شک در شرایط  مشابه من قرار گرفته اید و می دانید من چه می گو یم ای کاش می شد نقش تر بیتی و پر ورشی این موضوع را از ذهن کودکم پاک می کردم و با خرید گو شی دیگری به او آرامش می دادم اما او یک کو دک بود که تلاشش را به غارت برده بودن  . من نمی توانستم  فقط با او باشم بلکه باید در کنار او برای گرفتن حقش تلاش می کردم موضوع  یک گو شی تلفن نبود بیش از همه چیز تربیت و گرفتن حقوق یک انسان بویژه ضعیف بود او با ید می فهمید که من در کنارش خواهم ماند و برای او هر کاری می کنم سرانجام بعد از بیش تر از چهل و پنج روز  دخترم به حق خود رسید و  با هم ماندن را ما تجربه کردیم .

این همان هارمونی و یک رنگی و هم رنگی است . آیا در زندگی های ما  مشترک ما چنین هم رنگی هایی وجود دارد.

چقدر توانسته ایم با هم باشیم در کار و زندگی به کنار دستی خود حس زیبای یاری رساندن را نشان داده ایم دوستی می گفت : چقدر خوب شود که ایران به سیل زد گان  پاکستانی کمک کردن  آنها همسایه های ما  هستند پس باید به کنار دستی هایمان حس با آنها بودن را نشان دهیم.

در شغل و کارو زندگی و تحصیل این حس قشنگ را باید در خود زنده نگاه داریم  و جالب این که با شروع سال تحصیلی و مدارس این مهم بیشتر می شود در واقع کو دکان و نوجوانان  با هم بودن و کنار هم بودن  را آموزش  می بینند و همدر دی را از معلمین می آموزند .

آغاز   دوباره تر بیت و آموزش را  همه جو یندگان علم و دانش و معرفت تبریک می گو یم  و امید وار هستیم بتوانیم با هم  باشیم و کشوری و جهانی زیبا دوست داشتی  به وجود بیاوریم.

 جعفر صابری

[ جمعه شانزدهم مهر ۱۳۸۹ ] [ 17:27 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

معرفی: جعفر صابري

متولد بیست و یکم آذر ماه هزارو سیصدو چهل شش هجری شمسی مصادف با دوازدهم دسامر 1967 میلادی در حوزه 2 زنجان (شهر ابهر)، فارغ التحصيل رشته هاي ساختمان .سينما . مديريت دولتي و علوم ارتباطات و روابط بین الملل ,روانشناسی و عکاسی ،مدرس ،محقق، تهیه کننده و کار گردن ،مخترع و کار آفرین ...
بعلت شغل پدر كه نظامي بود كودكي و نوجواني را در شهرهاي مختلفي به سر برد. سن  بلوع وي كه همزمان با انقلاب اسلامي در ايران بود در شهر دامغان سپري شد وي مي گويد:

قوره نشوده مویز شدیم.

با شروع حركتهاي انقلابي وي فعاليت نوشتاري خود را شروع كرد و در سال 58 اولين مجله خود را تحت عنوان پيام طالقاني به چاپ رساند. فعاليت تئاتر وي از سال 56 آغاز شده بود ولي 58 اوج گرفت در سال 1362 با عظيمتي به تهران  گروه هنری میثاق را راه انداخت و با دوستان هم سن وسال خود به کمک کمیته فرهنگی جهاد سازندگی که آن روز ها هنوز وزارت خانه نشده بود راهی مناطق جنگی شد و برای رزمندگان تئاتر و موسیقی اجراء می نمودند.
در سال 1365 فعالیت فرهنگی خود را در سپاه پاسداران  به عنوان پاسدار افتخاری (برای سربازی)ادامه دادوی خیلی زود متوجه شد که با روحیه وی سازکار نیست و بعنوان بسیجی کار فرهنگی را دنبال کرد. پس از جنگ وی تحصیل را دنبال کرد و درآموزش و پرورش هم معلم پرورشی بود. فعالیت های پرورشی و هنری برای کودکان و نوجوانان وی بعنوان مدیر هنرستان چند سالی خدمت کرد و سپس برای تحقیق و مطالع بیشتر شغل های اداری را ترک کرد.
فعالیت مطبوعاتی وی از سال 1357 آغاز و تاکنون ادامه دارد.
سایر فعالیتها و تالیفات استاد صابری  در  قسمت انتهایی همین وبلاگ آمده است ضمن آنکه بد ندیدم تا تعدای از دست نوشتهای دکتر صابری را در این وبلاگ جهت آشنای بیشتر شما درج نمایم .
                                                                        با تشکر از شما بازدید کننده محترم    
    
امکانات وب