دکترجعفر صابری
بیوگرافی .معرفی آثار . سوابق . فعالیتها و دست نوشته ها 
لینک دوستان

درس معلم گر بود ...........

كدام يك از ما در هرپست و مقامي كه باشيم ، وقتي به كودكي خود مي انديشيم ،بعد از پدر و مادرمان معلم هايمان را به ياد نمي آوريم .حداقل يكي از چند معلم زمان كودكي يا  ناظم و مدير خود را به ياد مي آوريم .

كدام يك از ما دبير يا استاد خود را در كوچه و خيابان مي بينيم وخداي ناخواسته به او بي احترامي مي نماييم.حتي آن هايي كه مارا تنبيه كرده بودند، براي مان عزيزتر هستند.

دوست طبيبم ، كه همكلاسي سال هاي نوجوانيم هست چند روز قبل با بغض در گلوگفت : امروز بالاخره سينه ي آقاي خباز را پاره كردم .يادم افتاد وقتي سر كلاس رياضي، سال دوم راهنمايي ، آقاي خباز تمام كساني كه نمره زير ده گرفته بودند را كتك مفصلي زد ، همين دوست طبيبم گفت : جعفر يك روز سينه  ي آقاي خباز را جر مي‌دم و قلبش را درمي يارم بيرون ....

خنديدم ،گفتم : پس ديگه بغضت براي چيه ؟ گفت براي اينكه ديگه تنونستم بذارمش سر جاش . گفت : قلبش تو دستم بود گرم گرم ، تا حالا انقدر گرما را تودستم نگرفته بودم گرماش هزار برابر از گرماي سوزش               آن روز كه كف دستم زده بود بيشتر بود اگر آن روز اومرا كتك نمي زد و من نمي ترسيدم شايد هيچ وقت درس را جدي نمي گرفتم .

كدام يك از ما بدون معلم توانستيم بخوانيم و بنويسيم .كدام يك از ما وقتي معلم نگاه محبت آميزش را به ما انداخت شاد نمي شديم و كدام يك از ما درمقابل معلم حيا نداشتيم .

گاهي وقت ها لازم نيست درخت را از ريش كند ، اگر شاخه ي درخت را  هم بشكنيم  ،خشك مي شود . معلم واقعي همين جور است كافيست دلش  را بشكنيم ، ديگر درخت خشك مي شود . همين

تقديم به درياي بي كرانت اي معلم ، جويبار كوچكي كه از تو سرچشمه گرفته
[ دوشنبه هفدهم اردیبهشت ۱۳۸۶ ] [ 23:30 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

معرفی: جعفر صابري

متولد بیست و یکم آذر ماه هزارو سیصدو چهل شش هجری شمسی مصادف با دوازدهم دسامر 1967 میلادی در حوزه 2 زنجان (شهر ابهر)، فارغ التحصيل رشته هاي ساختمان .سينما . مديريت دولتي و علوم ارتباطات و روابط بین الملل ,روانشناسی و عکاسی ،مدرس ،محقق، تهیه کننده و کار گردن ،مخترع و کار آفرین ...
بعلت شغل پدر كه نظامي بود كودكي و نوجواني را در شهرهاي مختلفي به سر برد. سن  بلوع وي كه همزمان با انقلاب اسلامي در ايران بود در شهر دامغان سپري شد وي مي گويد:

قوره نشوده مویز شدیم.

با شروع حركتهاي انقلابي وي فعاليت نوشتاري خود را شروع كرد و در سال 58 اولين مجله خود را تحت عنوان پيام طالقاني به چاپ رساند. فعاليت تئاتر وي از سال 56 آغاز شده بود ولي 58 اوج گرفت در سال 1362 با عظيمتي به تهران  گروه هنری میثاق را راه انداخت و با دوستان هم سن وسال خود به کمک کمیته فرهنگی جهاد سازندگی که آن روز ها هنوز وزارت خانه نشده بود راهی مناطق جنگی شد و برای رزمندگان تئاتر و موسیقی اجراء می نمودند.
در سال 1365 فعالیت فرهنگی خود را در سپاه پاسداران  به عنوان پاسدار افتخاری (برای سربازی)ادامه دادوی خیلی زود متوجه شد که با روحیه وی سازکار نیست و بعنوان بسیجی کار فرهنگی را دنبال کرد. پس از جنگ وی تحصیل را دنبال کرد و درآموزش و پرورش هم معلم پرورشی بود. فعالیت های پرورشی و هنری برای کودکان و نوجوانان وی بعنوان مدیر هنرستان چند سالی خدمت کرد و سپس برای تحقیق و مطالع بیشتر شغل های اداری را ترک کرد.
فعالیت مطبوعاتی وی از سال 1357 آغاز و تاکنون ادامه دارد.
سایر فعالیتها و تالیفات استاد صابری  در  قسمت انتهایی همین وبلاگ آمده است ضمن آنکه بد ندیدم تا تعدای از دست نوشتهای دکتر صابری را در این وبلاگ جهت آشنای بیشتر شما درج نمایم .
                                                                        با تشکر از شما بازدید کننده محترم    
    
امکانات وب