دکترجعفر صابری
بیوگرافی .معرفی آثار . سوابق . فعالیتها و دست نوشته ها 
لینک دوستان

راز موفقیت

این روز ها جلسات و کلاسهای مختلفی برای موفقیت در زندگی و کار توسط افراد برگزار میشود و موضوع آموزش مهارت های زندگی تبدیل به یک کسب و کار بسیار پر رونق هم شده است .در مقالهای من به موضوع پیدایش مدارس نوین اشاره نمودم و واقعیت این است که کلیه شبکه های اجتماعی و رسانه های مختلف همه به دنبال یک هدف هستند و آن تغییر سبک زندگی انسانهای کره خاکی می باشد، که خود یک مقاله مفصل است ، نظریه من این است که انسان امروز را یا برای کار برای تربیت می نمایند و یا کار آفرینی که متاسفانه بیشتر کاربرد های نرم افزاری هستند .

حضور میلیونی افراد در شبکه های اجتماعی دلیل بر این ادعا می باشد .

خیلی ها در ذهنشان به دنبال راهی از این حلقه بندگی و اسارت هستند و تلاش میکنند تا موفق تر باشند در این مقاله بطور ساده و کوتاه سعی شده تا اندازه ای پاسخگوی این افراد باشیم.

ما چرا اینجا هستیم ؟

نیاز

شعر مولا نا پاسخ این سوال را بدرستی می گوید که :

آن نیاز مریمی بودست و درد

که چنان طفلی سخن آغاز کرد

جزو او بی او برای او بگفت

جزو جزوت گفت دارد در نهفت

دست و پا شاهد شوندت ای رهی

منکری را چند دست و پا نهی

ور نباشی مستحق شرح و گفت

ناطقهٔ ناطق ترا دید و بخفت

هر چه رویید از پی محتاج رست

تا بیابد طالبی چیزی که جست

حق تعالی گر سماوات آفرید

از برای دفع حاجات آفرید

هر کجا دردی دوا آنجا رود

هر کجا فقری نوا آنجا رود

هر کجا مشکل جواب آنجا رود

هر کجا کشتیست آب آنجا رود

آب کم جو تشنگی آور بدست

تا بجوشد آب از بالا و پست

تا نزاید طفلک نازک گلو

کی روان گردد ز پستان شیر او

رو بدین بالا و پستی ها بدو

تا شوی تشنه و حرارت را گرو

بعد از آن از بانگ زنبور هوا

بانگ آب جو بنوشی ای کیا

حاجت تو کم نباشد از حشیش

آب را گیری سوی او می‌کشیش

گوش گیری آب را تو می‌کشی

سوی زرع خشک تا یابد خوشی

زرع جان را کش جواهر مضمرست

ابر رحمت پر ز آب کوثرست

تا سقاهم ربهم آید خطاب

تشنه باش الله اعلم بالصواب

نیاز:

نیاز آدمی برای هر کاری توانمند مینماید !

شاید بد نباشد بدانید در یک تحقیق توان و انرژی درونی انسان را محاسبه نمودن و در کمال ناباوری مشخص شد که یک انسان می تواند برای مدت 48 ساعت برق یک شهر بزرگ را تامین نماید.

پس چرا بیشتر وقت ها ما بعد از چند ساعت کار کردن می گویم خسته شدیم ؟

پاسخ ساده است این یک توهم بیش نیست توهمی که از روی عادت شنیداری و دیداری برای ما در طول زمان بوجود آمده است:ما دیدیم پدرمان وقتی از سرکار می آید میگوید خسته شدم هشت ساعت ده ساعت کار ترافیک و خلاصه همه بسیج می شوند تا به او کمک کنند خسته گی را از تن بدر نماید و یا مادر خانه وقتی مهمانی می آید و او مشغول رسیدگی به مهمان ها بعد از رفتن آنها از دست درد و پادرد و خستگی می نالد و ما نیز همین گونه باور میکنیم که جسم ما ضعیف است و بعد از یک زمان مشخص توان کارهای خود را از دست خواهد داد .

مردی به همسرش می گوید : عزیزیم من بار ها دیدم موقع سرخ کردن سوسیس تو آن را نصف می کنی علت این کار چیست؟

زن کمی فکر میکند و می گوید خوب مادرم هم همین طوری سوسیس را سرخ میکرد .

مرد از مادر زنش همین سوال را میپرسد و او نیز می گوید : مادرم هم این گون سوسیس را سرخ میکرد !

داماد عزیز داستان ما از مادر مادر زنش هم همین سوال را میپرسد و پاسخ این است:ما فقیر بودیم و ماهیتابه ما کوچک بد بای همین نا چار بودیم سوسیس ها را خورد کنیم تا در ماهیتابه جا شود!

سوال آیا ما هنوز از همان ماهیتابه کوچک استفاده میکنیم ؟

آیا ما فقیر هستیم ؟

باید تغییر کنیم ؟ ذهن ما و اندیشه ما در طول این سالها تغییر و تفاوت نکرده است ؟

قویترین و پیچیده ترین قسمت هر انسان مغز او است در یک آزمایش دانشمندان بررسی نمودن قویترین کامپیوتر اگر صد سال کار کند و محاسبات پیچیده ریاضی را حل نماید تازه به اندازه یک ثانیه مغز انسان کار کرده !

بزرگترین دانشمندان مانند انیشتین در طول عمرشان فقط از دوازده تا چهارده درصد مغز خود استفاده نموده اند !

این روز ها هر از چندی شرکت های سازنده گوشی های موبایل برای کاربرانشان برنامه های جدید را ارسال می نمایند تا بروز رسانی شوند ،ما بعنوان انسان نباید بروزرسانی شویم؟

از کودکی شاید به دلیل علاقه والدین و یا بخیال اینکه روحیه فرزندانشان را تقویت نمایند همیشه دیگری را مقصر می شماریم .و کمتر حس مسئولیت پذیری مان را تقویت می نماییم.

مسئولیت پذیری:

مسئولیت پذیری را باید از خودمان شروع کنیم برای نمونه زن زیبا و جوانی را در نظر بگیرم که فقط 38 سال دارد ،او در 18 سالگی ازدواج کرده و حالا 20 سال است که خانم خانه و خانه دار است و قرار است میزبان مهمانان عزیز مانند مادر شوهر ، خواهر شوهر و عروس های دیگر خانواده همسر نازنینش باشد او برای این مهمان میخواهد سنگ تمام بگذارد و به همین دلیل از خواهر 19 ساله خود نیز برای کمک در پخت و پذ دعوت میکند همچی عالی است غذا حاضر میشود او غذا را تست میکند فوق العاده است از خواهرش هم می خواهد که او نیز غذا را تست کند او هم از غذا تعریف میکند و مهمانان می آیند بعد از کلی صحبت و خوردن غذا یکی از عروسها کمی شیطنت میکند و میگوید همچی خوب بود فقط غذاتون یکم مشکل داشت و این خانم زیبای 38 ساله رو به خواهرش میکند و میگوید گفتم تست کن!

به همین سادگی این عروس بیست ساله خانواده مشکل غذا را به دوش خواهر 19 ساله خود می اندازد که فقط یک سالش بوده که او ازدواج کرده بوده!

بیست سال تجربه و خانه داری را در نظر نمیگیرد و خواهرش را مقصر میداند!

مسئولیت پذیری صفر!

ما بشدت دنبال ظاهر زندگی هایمان هستیم و به درونش توجه نمی کنیم هدف ما جلب رضایت دیگران است نه درمان از درون خودمان را کشته و از بیرون دیگران را !

ژان پل سارتر میگوید:

اگر یک فلج مادرزاد نتواند قهرمان المپیک شود بیشک خودش مقصر است!

اگر شما با این نظریه مشکل دارید من کمکتان میکنم، چند اسم میگویم :

ریکاردو تن دوچرخه‌سوار اسپانیایی که قهرمان جهان در دوچرخه سواری جاده شد؛ با وجود معلولیت دست،

ریکاکو ایکی، شناگر زن ژاپنی که ۱۸ سال سن دارد به سرطان خون مبتلا شده است

نیکلاس جیمز وویچیچ (Nicholas James Vujicic) چهارم دسامبر ۱۹۸۲ در استرالیا متولد شد و به علت ابتلا به سندرم تترا-آملیا هنگام تولد از نعمت دست و پا محروم بوده‌است.

شاید بگویید این ها در کشور ایران زندگی نمی کنند و حمایت میشوند و دلایلی از این دسته میتوان دها انسان موفق را در کشور ایران نیز مثل بزنیم:

علی واکسی

محمدعلی حسن خانی معروف به «علی واکسیما» اولین و تنها واکسی تلفنی و سیار تهران است که با خودرویی به شکل یک کفش زنانه که توسط خودش طراحی و ساخته شده است در سطح شهر تهران به ارائه خدمات کفاشی می پردازد.

وحید رجب لو با 98 درصد معلولیت

وحید رجبلو (متولد ۱۳۶۶ در کرج)، کارآفرین ایرانی و بنیانگذار استارتاپ توانیتو است. او تنها ۲ وحید رجبلو در سال ۱۳۹۶ پلتفرم آنلاین توانی تو را به عنوان پل ارتباطی میان توان‌جویان و خدمات‌رسانان تأسیس کرد. با این کار ۱۷ شغل مستقیم و حدود یک هزار شغل غیر مستقیم ایجاد شد. توانیتو حدود یک هزار خدمات‌دهنده فعال دارد که در حوزه‌های سلامت، پزشکی، توانبخشی، آموزش و خدمات عمومی به شهروندان ایرانی و از طریق این پلتفرم سرویس‌دهی می‌کنند. رجبلو توانسته‌است فرصتی پدید آورد که بیش از ۱۴ هزار شهروند دارای معلولیت و بدون معلولیت از خدمات آنلاین توانیتو استفاده کنند. کسی که جزو ده جوان تاثیر گذار 2020 جهان شده است.

اینجا ما همیشه دلیلی داریم مادرا میگن ما از دست بابات میکشم و بابا ها میگن من از دست مادرت میکشم و همیشه مسئولیت را باید دیگری پذیرا باشد حتی در بخش تحصیل و انتخاب شغل ...

دوستان قدر جسم سالم مان را بدانیم این بزرگترین سرمایه ما است و آنچه می خواهیم مانند خانه ،ماشین ، تحصیلات و هرآنچه که در ذهنمان وجود دارد همه را باید از روان سالم برخوردار باشیم تا برایمان ارزش داشته باشد.

همه همه چیز را می خواهند اما خواستن داریم تا خواستن!

یکی میخواد یکی می خواهد !

بزرگی می گوید:

محال است کسی چیزی را با تمام تک تک سلولهای وجودش بخواهد و بدست نیاورد!

دقت نمایید عرض شد چیزی نگفتیم کسی چیز با انسان متفاوت است برای رسیدن به انسان روش های دیگری را باید دنبال کر موضوع ما شی و اشا است !

روزی جوانی به نزد ارسطو رفت و از او خواست تا شاگردش شود که بیاموزد ارسطو فردای آن روز جوان را به کنار رودی برد و با هم وارد رود شدن آب به زیر چانه هر دو رسیده بود که ارسطو با تمام قدرت سر جوان را زیر آب فرو برد و جوان شروع به دست پا زدن نمود بعد از تلاش فراوان ارسطو رهایش نمود و گفت این گونه باید برای آموختن تلاش کنی و دست و پا بزنی !

این گونه انسان باید برای اهدافش تلاش کند و طاقت بیاورد !

نلسون ماندلا در کتاب خواهرانش می نویسد :

من و زندانبانم هر دو سالها در کنار هم زندگی میکردیم ولی یک تفاوت داشتیم و آن این بود که وقتی او دریچه کوچک سلو.ل مرا باز میکرد تا به من غذا بده فقط سیاهی و تاریکی سلول را میدید ولی من از همان دریچه روشنایی و زندگی را میدیدم !

نگرش انسان ها بسیار متفاوت است!

خواستن با تمام وجود

آدمها با تمام وجود شروع میکنند اما در بین را به دو دسته تقسیم میشوند :

یک دسته خیلی خوب شروع میکنند و تلاش هم می کنند حتی چند سال هم می روند اما در یک لحظه با دیوار روبرو می شوند.

اینجا حتی هیچ کس را مقصر نمی دانیم و تقصیر کسی هم نمی اندازیم که چرا شکست خوردیم فقط در جایی خلوت با صدای بلند فریاد میزنیم :

ای خدای مگه با من چه دشمنی داری که انقدر منو رنج میدهی!؟

در اینجا ما فکر میکنیم بزرگ شدیم و مسئولیت همه کار ها را خودمان پذیرفته ایم و شکست هایمان را به گردن کسی نمی اندازیم اما خدا که هست او مقصر است اگر او می خواست ما موفق می شدیم و او نمی خواهد پس باید راضی بود به تقدیر و ...شکر

بله باید در هر زمان شاکر خدا بود ولی تلاش هم نمود!

فرض کنیم مدیر یک شرکت بزرگ هستیم و برای داشتن یک دستیار توانا و قوی آگهی استخدام داده ایم بیش از 200 نفر ثبت نام میکنند و ما با دقت سوابق آنها را بررسی میکنیم و در نهایت 20 نفر را انتخاب کرده برای مصاحبه حضوری با ایشان قرار میزاریم و در نهایت یک نفر را انتخاب میکنیم که از هر نظر عالی باشد !

در این شرایط به همه افراد و پرسنل خود می گوید این فرد دستیار و نماینده من است هر چه او میگوید و تصمیم میگیرد از طرف من مورد تایید است شما باید به بهترین شکل ممکن آن را انجام دهید ! و یا می گوید با او همکاری نکنید تا در تصمیمات و برنامه هایش شکست بخورد و ما همگی به او بخندیم؟

خداوندی که ما را خلق نموده و از خلقت ما بسیار خشنود بوده و به خود تبریک گفته و ما را اشرف مخلوقات قرار داده و همه جهان را در ید قدرت ما ساخته آیا شایسته است این چنین خدای را ما محکوم کنیم که دوستمان ندارد؟ این چنین خدایی شایسته است که ما او را مقصر کار و برنامه های غلط خود بدانیم؟

فردوسی شاعر ایران زمین در کتاب شاهنامه خود می گوید:

هر آنکس که دارد روانش خرد

سرمایهٔ کارها بنگرد

این یعنی اگر خرد و دانش داری باید سر انجام کار هایت را از ابتدا بسنجی و بدانی و تشخیص دهی!

در غیر این صورت مانند کسی هستی که در جا حرکت می کند و یا روی تردمیل می دود!

این دسته اول آدمهای هستند که خواستند و نرسیدن!

اما دسته دوم آنهای هستند که خواسته اند و برای خواسته خود در همان ابتدا از مسیر درست راه را شروع نموده اند .

یک یاز مهم ترین جملاتم این است:

اول سود نظری و بعد سود عملی !

برای شروع یک حرکت اول پیداکردن دانش و شعور لازم است و ساختن نقشه راه!

ما باید در ابتدا ی مسیر هدف را مشخص کنیم مقصد را معلوم کنیم !آیا دانستن مقصد و مسیر به تنهایی کافیست ؟

خیر ما اول باید بدانیم کجا هستیم !

چه توانی داریم !

و بطور کلی باید به کدام سو حرکت نمایم تا به مقصد و هدف خود برسیم ،جای گاه ما با فرد دیگری که در جای دیگری است بی شک متفاوت می باشد !شاید ما برای رسیدن به حرف باید به شمال حرکت کنیم و او به جنوب شاید ما باید به شرق برویم و دیگری به غرب !

ما باید از توان خود مطلع باشیم :

فرض کنید داخل اتومبیل خود نشسته اید و می خواهید حرکت کنید قبل از هرچیز با روشن کردن ماشین چشمتان به مقابل است داشبورد و صفحه مقابلتان مقدار بنزین آب ماشین و همه چیز را کنترل میکنید تا در مسیر دچار مشکل نشویم !

در طول مسیر سرعت خود را مدام کنترل میکنیم از نقشه راه و درستیش مطلع می شویم به تابلو های مسیر دقت میکنیم تا به مقصد برسیم .

حتی قبل از حرکت از دوستان و یا امکانات موجود برای مطلع شدن از مقصد و مسیر تحقیق بیشتری میکنیم و این گونه خود را در مسیر درست آگا هانه قرار میدهیم .

باید یکدیگر را دوست بداریم و برای هم دعای خیر و شادی و تندرستی و موفقیت داشته باشیم و کار را همیشه در لحظات زندگی خود جاری نمایم.

سالهاست که به ما دروغ گفته اند!

همه به ما دروغ گفته اند!

ما سالها شنیده ایم که انسان از شکست می ترسد!

این یک دروغ بزرگ است!

ما از شکست نمی ترسیم این را در زندگیمان بار ها وبار ها نشان داده ایم حتی از کودکی و نوجوانی خودمان آن زمان که راه رفتن را یاد میگرفتیم خوب یادتان هست بار ها وبار ها زمین میخوردیم ولی باز میاستادیم و بالاخره راه رفتیم دوچرخه سواری را به سختی اما یاد گرفتیم و این که به ما میگویند از شکست می ترسیم دروغ محض است !

شاید اینگونه باشد که روزی روزگاری ما در زمان کودکی خود در خانه مشغول دویدن و بازی کردن بودیم که ناگهان دستمان ویا پایمان به همان گلدان قدیمی که سالها گوشه پذیرای بود و هدیه مادر عمه بزرگه مرحوم پدر بزرگ خاله پدر مادر ما بود خورده و آن شکسته بود!

درست وقتی که شب قبلش مادرم با پدرم سر موضوع غذای ته گرفته بحثشان شده بود و بعد از یک دعوای مفصل هر دو قهر کرده بودن و امروز مادر در آشپزخانه موقع پختن غذا هرچی دلش میخواست قر میزد و عصبی بود که ناگهان صدای شکستن همان گلدان را شنیده بود و سراسیمه خود را رسانده بود که اولاً از سلامت ما با خبر شود و دوماً ببیند چه گندی زده ایم و وقتی از سلامت ما مطمئن شده بود ناگهان با قطعات شکسته همان گلدن قدیم و یادگار خانوادگی روبرو شده هر چه دلش خواست به ما گفته بوده این که تو بی ارزه هستی تو هیچ نمیشی الهی داغت را ببینم من بدبخت چه گناهی کردم که گیر تو دست پا چلفتی افتادم این یادگاری مهمی بود من را آدم دانسته بودن به من داده بودن توهم مثل باباتی و... حالا بیا برمت یه جای بزارم تا این گندی که زدی را جمع کنم من که این را برای خودم نمیخواستم برم قبرستان مس خواستم بزرگ شدی بدمش به خودت و...

این میشود که ما از شکست می ترسیم !

همه آبگرمکن ها و حتی زود پز ها یک چیزی به نام شیر اطمینان دارند و وقتی جوش می آورند از آن شیر اطمینان راهی برای نجاتشان می یابند!

انسان نیز همین شیر اطمینانش است نقطه جوشش می شود فریاد هایش!

در NLP این واژه ها دارای یک سری پیام ها هستند و میتوان آنها را کلمات پند منظوره دانست که بیشترشان تا سالها بعد هم تاثیر آن را حفظ نموده اند !

فرض کنید کلمه شیر منظور ما از شیر چه شیری است شیر در بیشه شیر آب شیر خوردن و یا گل گل در گلدان گل در دروازه فوتبال گل مواد مخدر می گوییم آن فرد گل کشید گل نقاشی کشید گل مواد مخدر کشید این ها کلماتی هستند که معنایشان زیاد است و ما متوجه نخواهیم شد تا زمانش!

کلمات چند مفهومی !ما میشنویم شکست ! آیا دلی شکست ؟ شیشه ای شکست ؟ و هر بار که میشنویم یاد آن می افتیم !

خاصیت ذهن انسان این است که تصویر ها را بهتر به یاد می آورد.

هر وقت به شکست فکر میکنیم آن تصاویر یادمان می آید و ترس برایمان نمایش داده میشود !

حلقه های منفی زیادی در ذهن ما وجود دارد.

ما از شکست نمی ترسیم از کلمه شکست می ترسیم!

هر آنچه هست بازخورد است!

روزی نیچه گفته بود: آنچه مرا نکُشد، نیرومندترم میسازد؛ این را در مدرسه جَنگِ زندگی آموخته‌ام.

باید بار ها وبار ها به خود بگوییم :

چیزی به نام شکست وجود ندارد!

با سنگ های که بر سرمان میریزد می توانیم پل بسازیم و یا دیواری برای مقابله شرایط را ده درصد بدانیم و حق انتخاب را نود درصد این ما هستیم که تصمیم درست را باید در لحظه بگیرم!

ما نیاز به مسیر درست داریم نقشه راه ما نیاز به چیزی داریم که در دهه های اخیر به عنوان بهترین روش حتی در ارتش آمریکا مورد مصرف قرار گرفته و آن:

آموزش از روی الگو است !

وقتی مسیری می خواهیم برویم از کسانی که رفته اند آدرس درست را میپرستم و از دانش آنها که درست به مقصد رسیده اند بهره مند می شویم.

این بهترین راه رسیدن به موفقیت است!

ادیسون برای اختراع لامپ بیش از هزار بار اشتباه کرد ولی خودش میگفت من 999بار از راهای مختلف تجربه کسب کردم که به دانشم افزوده شد و آن را شکست نمی دانست بلکه تجربه میدانست او در طول عمر خود بیش از دوهزار اختراع ثبت کرد این یعنی از تمام لحظات زندگیش به درستی بهرمند شد و واژه شکست را از ذهن خود بدور انداخته بود.

انسانی تشنه است و به او پیشنهاد می شود از این دو ظرف نوشیدنی یکی جام طلاع است و دیگری یک لیوان معمولی !

تشنگی را فراموش میکند و بلافاصله به انتخابی می اندیشد که منافای هم برایش داشته باشد بدون این که محتویات آن دو ظرف برایش مهم باشد!

در ذهن همه ما قبل از هر چیز همین گذشت که ظرف طلا را انتخاب نماییم و بعد بررسی موضوع نوشیدنی این همان ظاهر بینی در زندگی ما است !

گاهی وقتها قسمتی از دیوار خانه ما رنگش زرد میشود و ما بلافاصله آن را رنگ سفید میزنیم بعد از مدتی دوباره زرد میشود اینبار رویش را چوبی و یا چیزی می گذاریم و دیوار نم داده ما یک کمد یا میز جلو میزاریم تا از چشم مخفی باشد و برای ما ظاهر مهم است کسی نداند و نبیند اما آن رطوبت همیشه است مگر اینکه ما تصمیم بگیریم آن را از بیخ و بن درست کنیم .

ما وقتی درست میشیم که از داخل تغییر کنیم و برای این کار باید بریم اصولی موضوع را درست کنیم مطمئن باشید می توانید زندگی کاملاً متفاوت با گزشته را داشت باشید اگر درست تغییر کنید!

هادی ساعی ورزشکار و قهرمان المپیک می گوید :

بیشتر از جسمت ذهنت را تقویت کن!

قول:

زندگی را می سازی و یا از زندگی رو برمی گردانیم

رسالت کن به دیگران آموزش بدی

با خودمان تمرین کنیم که :

ما برای پول کار نمی کنیم بلکه پول برای ما کار می کند!

همه چیز در یک کلمه خلاصه شده است :

آموزش

و آموزش یعنی مهارتهای زندگی !

باید یاد بگیرم همیشه شاکر باشیم اما احساس نیاز کنیم !

این از قوانین جهان است خداوند عالم قوانینی را درست کرده ما باید بلد باشیم تا جریمه نشویم واز راه آموزش قابل دسترسی است.

داستان واقعی است که دختر بچه سیاه پوستی را پدر و مادرش برای ثبت نام کلاس اول به یک مدرسه میبرند و مسئولان مدرسه بعد از گرفتن تست از او می گوید ما نمی توانیم این بچه را ثبت نام کنیم مادر دختر بعد از دیدن اشکهای فرزندش می گوید این ها تو را نمی فهمند ولی وقتی به پانزده مدرسه دیگر میروند و باز همین حرف را میشنوند تنها خسته نمیشوند بلکه با تلاش بیشتری ادامه میدهند و سرانجام در هفدهمین مدرسه او را ثبت نام می کنند .

آن دختر در 19 سالگی لیسانس علوم سیاسی گرفت و بعد فوق لیسانس و بعد دکترا وزارت امور خارجه آمریکا او را دعوت به همکاری کرد و او یکی از بهتری کارشناسان امنیت ملی و کشور شوروی سابق شده بود ،یک روز یک خبرنگار سمج که سوابق او را پیدا کرده بود در جلسه عمومی از وی پرسید چطور شما با آن ضریب هوشی توانستید به این درجه رسید؟ دخترک کمی سکوت کرد و بعد گفت: متاسف هستم که همه بچه های دنیا از داشتن پدر ومادری مثل من بهره مند نیستند.

آخرین نظریه های علمی می گوید از هشت میلیارد نفر آدم روی کره خاکی حد عقل در چهار حوزه از هوشهای 35 گانه میتواند یک نابغه باشد.

حداقل در چهار حوزه میتوانید نابغه باشید به شرط آنکه آن ضمینه را بشناسید ،با عزت نفس احساس خوبی بهش بدی ،پیگیری و تلاش مستر روش داشته باشی و خودت را در سطح نبوغ به دنیا معرفی کنی .

شاید شما داستان جالب ادیسون و مادرش را شنیده باشید. زمانی که ادیسون به مدرسه می‌رفت، معلم نامه‌ای به ادیسون داد که به مادرش بدهد و گفت این نامه را فقط مادرت بخواند. ادیسون نامه را به مادرش داد و گفت این نامه را معلم به من داده. مادر ادیسون نامه را خواند. در نامه نوشته شده بود:

«با کمال تأسف باید بگویم فرزندتان کودن است و هیچ گونه استعدادی برای ادامه‌ تحصیل و درس خواندن ندارد. مدرسه‌ ما نیز جای افراد ابله و کودن‌ نیست و از فردا او را به مدرسه راه نمی دهیم

ولی مادر ادیسون کار عجیبی کرد و نامه را جور دیگری برای فرزندش خواند. او نامه را این گونه خواند:

«فرزند شما نابغه و باهوش است و مدرسه‌ ما توان آموزش به فرزندتان را به خاطر داشتن هوش بالا ندارد. شما باید شخصاً خودتان به او آموزش دهید»

این طور شد که نانسی متیوز الیوت، مادر ادیسون شروع به درس دادن به فرزندش در منزل کرد. ادیسون در سن ۱۳ سالگی اولین اختراع خود را ثبت کرد. مدتی پس از فوت مادرش، ادیسون صندوقچه‌ مادرش را باز کرد و ‌خواست آن نامه را برای همه بخواند تا به همه ثابت کند از کودکی نابغه بوده و معلمش اولین کسی بوده که این مسئله را فهمیده، ولی با دیدن اصل نامه شروع به گریه کرد و تازه فهمید که نامه معلمش چیز دیگری بوده است!!!

ادیسون تازه فهمید که چطور مادرش از یک ادیسون کودن، یک ادیسون نابغه ساخت!

ادیسون بعدها در خاطراتش نوشت:

توماس ادیسون، فرد کودنی که توسط یک مادر قهرمان، به نابغه‌ قرن تبدیل شد!

داگلاس نورث برنده نوبل اقتصاد ميگويد :

اگر مي خواهيد بدانيد کشوری توسعه مي يابد يا نه اصلا سراغ فناوری ، كارخانه و ابزاری كه استفاده ميكند نروید، اينها را براحتي ميتوان خريد يا دزديد يا كپي كرد .خيلی راحت ميتوان نفت فروخت و همه اينها را وارد كرد .

برای ديدن توسعه برويد در دبستانها و پيش دبستانی ها ، ببينيد آنجا چگونه بچه ها را آموزش مي دهند، مهم نيست چه چيزي آموزش ميدهند بلكه ببينيد چگونه آموزش ميدهند. اگر كودكان شما را پرسشگر ، خلاق ، صبور، نظم پذير ، خطر پذير ، دارای روحيه گفتكو و تعامل و دارای روحيه مشاركت جمعی و همکاری بار آوردند اينها انسانها و شخصيت هایی خواهند شد كه مي توانند توسعه ايجاد كنند.

تصمیم گیری :

مبحث تصمیم گیری از مهمترین عوامل رشد فردی هر انسان است اما خود تصمیم گیری به دو قسمت مهم یعنی سری تصمیم گیری ودرست تصومیم گیر تقسیم میشود

از همین تصمیم گیر های ما است که مسئولیت پذیری ما شکل میگیرد و تعریف می شود ،هر تصمیمی که امروز بگیرم فردا باید مسئولیتش را بپذیریم،از گذشته تا به حال!

برای نمونه وقتی میریم رستوران و منو در مقابلمان قرار میگیرد بعد از کلی نگاه کردن می گوییم هرچه شما بفرمایید یا چی خوبه همون را بیار!

قدرت تصمیم گیری به سرعت و درست تصمیم گیری است .

در واقع از فرصت ها باید درست و به موقع استفاده نمود!

افکار:

انسان در حالت معمولی روزانه به بیش از 60 هزار مورد و موضوع می اندیشد و بد نیست بدانید بیشترین صحبت را انسان ها با خودشان انجام میدهند،و برای این کار مدام افکار مثبت و منفی را در ذهنشان پرورش میدهند.

تمرکز :

داشت تمرکز کافی حاصل نمی شود مگر با تمرین تمرکز واین کار با کنترل احساسات باید همراه باشد انسان باید بتواند به درستی احساسات و خشمش را در زمان مناسب کنترل نماید.

باید راهای علمی تمرکز را یاد بگیرم.

کوچینگ:
کوچینگ در اصل به‌معنای کمک ‌کردن به دیگران در راستای بهبود عملکرد آنهاست. مربیان نمونه معتقد‌ند هر فردی راهکار حل مسئله خود را در اختیار دارد؛ اما شاید برای یافتن آن راهکار به کمی کمک نیاز داشته باشد: کوچینگ شکوفا‌کردن نیروی بالقوه افراد در راستای بیشینه‌کردن بهره وری آنهاست.

باید دانست خلاقیت و رشد اتفاقی نیست و مانند یک ورزشکار باید برای قهرمانی تلاش فراوان از خود نشان دهیم.

قدرت کلام :

چگونه صحبت کنیم بسیار مهم است پس از آموخت و فراگیری موارد فوق باید بدانیم چگونه واژگان را در کنار یکدیگر قرار دهیم تا کلاممان دارای تاثیر لازم بر ذهن مخاطب باشد.

مغز انسان:

شناخت کافی از توانایی های مغز وپرورش مغز و ذهن بسیار مهم است و آن نیز نیاز به آموزش و یادگیری فراوان دارد.

ضمیر ناخودآگاه :

فروید در خصوص ضمیر ناخودآگاه انسانها می گوید آدمی 70 درصد افکار و رفتارش از روی ضمیر نا خود اگاهش کنترل میشود و لذا شناخت این توانایی و بکارگیری درستش بسیار مهم است

چطور می توانیم این ضمیر ناخودآگاه را کنترل کنیم و درست به کار بیندازیم!

ارتباطات :

مهارت ارتباطات از مهمترین مهارتهای فردی هر انسان است که از نوع پوشش تا نشست و برخاست با دیگران سرچشمه میگیرد و بدون شک افرادی که میدانند چطور با دیگران ارتباط برقرار نمایم در جامعه موفق تر خواهند بود

باید بدانیم هر انسانی برای خودش زبانی خواص دارد و باید با توجه به رفتار و گفتار و منش آن فرد با او برخورد نمود.

باید حلقه های ارتباطی موثر را بشناسیم و مثبت ها را انتخاب نماییم ،ما حلقه های ارتباطی منفی زیادی در اطرافمان وجود دارد.

رهای از تنبلی :

این یک واقعیت است که در ابتدا نیز بدان اشاره نمودم ،بیشتر ما احساس میکنیم که خسته هستیم و زود خسته می شویم و بیشتر سعی میکنیم فقط روی دیوار خراب را درست کنیم و از برطرف نمودن رطوبت لایه های اصلی دیوار چشم پوشی می کنیم.

ترک عادات بد:

همه انسان ها کم یا زیاد ,ادتی دارند که میتواند در زمره عادات بد قرار گیرد مثل جویدن ناخون و یا بعضی تیک های عصبی که باید به فکر درمانش باشیم و بدست آوردن عادتهای مثبت و جدید .

تقویت عزت نفس و اعتماد به نفس:

این نیز ای نکات مهمی است که برای موفقیت باید بشدت رویش کار کنیم خودباوری و شناخت توانمندی های فردی صفحه روبرویمان یا همان داشبورد ماشین را به یاد بیاورید ما باید بدانیم مبده و توانمان چیست و آن را تقویت نماییم.

در واقع عزت نفس ریشه درخت زندگی ما است و چنانچه تقویت نشود میو آن خراب می شود .

تحول فردی :

داشتن ذهن درامد ساز و خلاق برای رشد اقتصادی و سرمایه گذاری درست شناخت بهتر شرایط زمانی و مانی همه از روی همین تحول فردی که ریشه در تمام گفتار های قبلی دارد سرچشمه میگیرد.

از بین بردن افکار منفی ،یاد بگیرم ببخشیم تا بخشیده شویم .

باید استعداد فردی خود را کشف کنیم و آن را تقویت نماییم .از کجا آمده ایم و قرار است به کجا از چه مسیری برویم ،

تغذی :

داشتن تغذیه سالم و ودرست اینکه ما چه چیز بخوریم و کی بخوریم فوق العاده مهم است سرچشمه بسیاری از بیماری های روحی و جسمی ما از همین تغذیه درست یا غلط سرچشمه میگیرد ما میتوانیم با همین تغذیه درست ریشه بیماری های لاعلاج را در خود از بین ببریم.

چرا که بیشتر بیماری ها کلاه گشادی است که کمپانی های بزرگ دارویی بر سر مردم می گذارند ،مافیای دارو از پرسود ترین کسب و کار های جهان است و بسیاری از بیماری ها فقط یک توهم است ولاغیر و یادگیری راز سلامتی و طول عمر

انرژی ها:

شناخت درست انرژی های بدن و اندیشه و تقویت آنها ،چاکراها و روش درست بکارگیری این انرژی ها نیز به ما کمک می کند تا موفقیتمان را تضمین سازد، و راهای بدست آوردن انرژی بسیار زیاد .

تقویت باورها:

باید به مسیر و مبدا بیندیشید و باور داشته باشید که اگر خوب تشخیص بدهید آموزش ببینید از تجربه افراد موفق که این مسیر از رفتن استفاده نماید بی شک با موفقیت به مقصد می رسید.

باید باور های مان را بشناسیم :

باور های یاری دهنده و باور های متوقف کننده !

باور های که ما را محدود میکنند و باور های که ما را تقویت می نمایند!

همه اینها شالوده ها در افکار کودکی و نوجوانی ما سرچشمه دارد آن زمان که گلدانی را نا خواسته شکستیم و سالهاست که باید از شکست و شکستن بترسیم!

هدف گزارای را فراموش نکنید، همان که عرض کردم :

اول سود نظری و سپس سود عملی !

مسیر راه درست انتخاب نمایید الگو برداری درست از افراد و در واقع NLP تمام این موضوعات است

سخن آخر:

و در نهایت : سخن پایانی ما باید بدانیم چرایی مشکلات حال و آینده را بشناسیم و به حداقل برسانیم ،کنترل کامل خود را بدست بگیرم و در واقع مهارت های فردی زندگیمان را تقویت نماییم .

این که چگونه همسر انتخاب نمایم و یا با همسرمان زندگی خوبی داشته باشیم فرزندانمان را چطور تربیت نماییم ،در برخورد های اجتماعی و اداری چگونه باشم و مطالبی از این دسته همه و همه...به خود ما و تلاشمان باز میگردد.

امیدوارم با مطالعه این مقاله بتوانید با کمی تلاش برای یاد گیر و آموزش به موفقیت های لازم دست یابید .

دکتر جعفر صابری

7/7/1402

(با تشکر فراوان از استاد عزیز و ارجمند جناب آقای دکتر سید محمد رضا حسینی )


موضوعات مرتبط: مطلب
[ شنبه هشتم مهر ۱۴۰۲ ] [ 20:33 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

معرفی: جعفر صابري

متولد بیست و یکم آذر ماه هزارو سیصدو چهل شش هجری شمسی مصادف با دوازدهم دسامر 1967 میلادی در حوزه 2 زنجان (شهر ابهر)، فارغ التحصيل رشته هاي ساختمان .سينما . مديريت دولتي و علوم ارتباطات و روابط بین الملل ,روانشناسی و عکاسی ،مدرس ،محقق، تهیه کننده و کار گردن ،مخترع و کار آفرین ...
بعلت شغل پدر كه نظامي بود كودكي و نوجواني را در شهرهاي مختلفي به سر برد. سن  بلوع وي كه همزمان با انقلاب اسلامي در ايران بود در شهر دامغان سپري شد وي مي گويد:

قوره نشوده مویز شدیم.

با شروع حركتهاي انقلابي وي فعاليت نوشتاري خود را شروع كرد و در سال 58 اولين مجله خود را تحت عنوان پيام طالقاني به چاپ رساند. فعاليت تئاتر وي از سال 56 آغاز شده بود ولي 58 اوج گرفت در سال 1362 با عظيمتي به تهران  گروه هنری میثاق را راه انداخت و با دوستان هم سن وسال خود به کمک کمیته فرهنگی جهاد سازندگی که آن روز ها هنوز وزارت خانه نشده بود راهی مناطق جنگی شد و برای رزمندگان تئاتر و موسیقی اجراء می نمودند.
در سال 1365 فعالیت فرهنگی خود را در سپاه پاسداران  به عنوان پاسدار افتخاری (برای سربازی)ادامه دادوی خیلی زود متوجه شد که با روحیه وی سازکار نیست و بعنوان بسیجی کار فرهنگی را دنبال کرد. پس از جنگ وی تحصیل را دنبال کرد و درآموزش و پرورش هم معلم پرورشی بود. فعالیت های پرورشی و هنری برای کودکان و نوجوانان وی بعنوان مدیر هنرستان چند سالی خدمت کرد و سپس برای تحقیق و مطالع بیشتر شغل های اداری را ترک کرد.
فعالیت مطبوعاتی وی از سال 1357 آغاز و تاکنون ادامه دارد.
سایر فعالیتها و تالیفات استاد صابری  در  قسمت انتهایی همین وبلاگ آمده است ضمن آنکه بد ندیدم تا تعدای از دست نوشتهای دکتر صابری را در این وبلاگ جهت آشنای بیشتر شما درج نمایم .
                                                                        با تشکر از شما بازدید کننده محترم    
    
امکانات وب