دکترجعفر صابری
بیوگرافی .معرفی آثار . سوابق . فعالیتها و دست نوشته ها 
لینک دوستان

فرش قرمز

 

 شهر فاو  قدم به قدمش آتش  بودو دود آنها که اهل جنگ بودند می گفتند فرماندهی عملیات را خود صدام حسین به دست گرفته قرار بود خیلی زود آنجا را پس بگیرد .خط از طرف لشگر قوامین شکسته شده بود و نیرو های دشمن از داخل کانال بیرون زده بودند صدا ی انفجار بقدری زیاد بود که از فاصله زیاد هم می شد شنید که چه  جهنمی بر قرار است بیشتر ماشین ها  سعی می کردند جسد شهدا و مجروحین را با خود بر گر دانند و مجرو حین زیادی بودند که نیاز به کمک داشتند.

سالها از آن روز ها می گذرد و گاهی وقتها یادی و یاری و هفته ای را به یاد آن روز ها با نشان دادن تصاویری کم رنگ از آرشیو و دیدار با فرزندان شهدا و … سپری می کنیم .

 زنی را می شناسم که در مقابل نعش چهار شهید قدم بر می داشت همسر دو پسر و یک برادر ، این تمام آن چیزی   هست که می شود گفت : هشت سال دفاع مقدس صحبت از تکرار ها نیست صحبت از یار ها نیست صحبت از توقعها نیست  نه هست توقع چرا نباشد نه از ملت  که کدام یک از مرد و زن این آب و خاک در طول این هشت سال  با جان و مالشان جنگ و دفاع را لمس نکردند. روی صحبت با آنهایی است که برای نشان دادن فرهنگ و شخصیتشان ساده بر روی هر فرش قرمزی پا می گذارند و نمی دانند که بودن امروزشان ثمره رفتن چه عزیزانی بوده . کدام یک از این سروران مدیران هر از چندی یک برگ  یا  چند خط از وصیت شهیدی را خوانده اند چند بار برای دیدار خانواده شهیدی رفته اند  وقتی دستشان را برای دوستی به سوی دیگران دراز می کنند چقدر به دستان قلم شده فرزندان این آب و خاک می اندیشند . وقتی  ژست و پرستیژ  زیبایی را در مقابل دوربین ها می گیرند چقدر به یاد چهره شیران و جوانان این آب و خاک هستند که بدنشان پودر شده و حتی جسدی هم ندارند و یا در گو شه بیمارستان ها چشم  به آسمان است هستند . نه اینکه بد باشد و یا هنوز ما بخواهیم که  همان گو نه  باشیم اما می گو ایم سروران عزیز آن همه خون حجامت ملت نبود که تن شما سالم بماند . آن سبزه زار های عشق و معرفت که در وصیت نامه هایشان نوشتند به انقلاب و امام و ارزشهایش پایبند باشید فرزندان این آب و خاک بودند و برای حفظ این سرزمین جنگیدن از ترک و عرب و شمالی و جنوبی گرفته تا اهل سنت و ارمنی و زرتشتی آری .ساده است رفتن و گفتن که ایران سرزمین مادری من است و روی فرش قرمزی که  سرخیش از لاله زار شهدای ایران هم پر رنگ تر است قدم بگذارند . اسماعیل راین در کتاب خود تحت عنوان  فراماسنری خود می نویسد لعنت بر دستی که به سوی دست بیگانه برای نابودی سرزمینش دراز شود .

پس کمی بیندیشید که  بر روی چه فر شی قدم می گذاریم و با چه دستی دست می دهیم.

جعفر صابری

[ یکشنبه نوزدهم دی ۱۳۸۹ ] [ 19:0 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

معرفی: جعفر صابري

متولد بیست و یکم آذر ماه هزارو سیصدو چهل شش هجری شمسی مصادف با دوازدهم دسامر 1967 میلادی در حوزه 2 زنجان (شهر ابهر)، فارغ التحصيل رشته هاي ساختمان .سينما . مديريت دولتي و علوم ارتباطات و روابط بین الملل ,روانشناسی و عکاسی ،مدرس ،محقق، تهیه کننده و کار گردن ،مخترع و کار آفرین ...
بعلت شغل پدر كه نظامي بود كودكي و نوجواني را در شهرهاي مختلفي به سر برد. سن  بلوع وي كه همزمان با انقلاب اسلامي در ايران بود در شهر دامغان سپري شد وي مي گويد:

قوره نشوده مویز شدیم.

با شروع حركتهاي انقلابي وي فعاليت نوشتاري خود را شروع كرد و در سال 58 اولين مجله خود را تحت عنوان پيام طالقاني به چاپ رساند. فعاليت تئاتر وي از سال 56 آغاز شده بود ولي 58 اوج گرفت در سال 1362 با عظيمتي به تهران  گروه هنری میثاق را راه انداخت و با دوستان هم سن وسال خود به کمک کمیته فرهنگی جهاد سازندگی که آن روز ها هنوز وزارت خانه نشده بود راهی مناطق جنگی شد و برای رزمندگان تئاتر و موسیقی اجراء می نمودند.
در سال 1365 فعالیت فرهنگی خود را در سپاه پاسداران  به عنوان پاسدار افتخاری (برای سربازی)ادامه دادوی خیلی زود متوجه شد که با روحیه وی سازکار نیست و بعنوان بسیجی کار فرهنگی را دنبال کرد. پس از جنگ وی تحصیل را دنبال کرد و درآموزش و پرورش هم معلم پرورشی بود. فعالیت های پرورشی و هنری برای کودکان و نوجوانان وی بعنوان مدیر هنرستان چند سالی خدمت کرد و سپس برای تحقیق و مطالع بیشتر شغل های اداری را ترک کرد.
فعالیت مطبوعاتی وی از سال 1357 آغاز و تاکنون ادامه دارد.
سایر فعالیتها و تالیفات استاد صابری  در  قسمت انتهایی همین وبلاگ آمده است ضمن آنکه بد ندیدم تا تعدای از دست نوشتهای دکتر صابری را در این وبلاگ جهت آشنای بیشتر شما درج نمایم .
                                                                        با تشکر از شما بازدید کننده محترم    
    
امکانات وب