دکترجعفر صابری
بیوگرافی .معرفی آثار . سوابق . فعالیتها و دست نوشته ها 
لینک دوستان

هیچ اتفاقی اتفاقی اتفاق نمی افتد

پیری و هزار درد...

بیشتر وقت ها وقتی صحبت از پیری میشود ذهن ما به این سمت میرود که انسان در زمان پیری و سالمندی دچار درد ها و بیماری می شود ، جالب اینکه در قرآن مجید نیز آمده است (بدانید !هر که را عمر دراز دهیم دوباره به ناتوانی اولیه اش باز می گردانیم)سوره یاسین آیه 68 تا 75 .

و اما برداشت دیگر من از پیری این است که باز میگردیم به احساسات قدیممان گاهی چنان عاشقانه به زندگی مینگریم که گویی تازه اولین عشق خود را تجربه میکنیم ،گاهی چنان زود افسرده و دل شکسته میشویم که گویی نوزادی هستیم که کمی شیرش دیر شده و گاهی بدنبال سینه مادر و محبتش آه میکشیم و خلاصه باز میگردیم به سالهای زیبای زندگیمان آنچه را که میبینم و حس میکنیم همه از عشق و محبت است واما کم نیستند افرادی که با خیشتن خیش در ستیز می باشند و تازه در پیری و سالخوردگی دست به کار های میزنند که گوای سالهاست از انسانیت بدور افتاده اند ،مرحوم زند یاد فریدون مشیری در ابیاتی این زمان را به نیکوای بیان می نماید واما ما هستیم که انسانیت مان را باز میابیم و یا فراموش میکنیم ،شایسته و بایسته است که از همین زمان شروع به خود سازی شخسیت خود نموده ابتدا از توقعاتمان بکاهی و بعد نگاهی با محبت بیشتر به اطرافیانمان بیندازیم و ختاهایشان را از روی عمد ندانیم وبیشتر با محبت به آنها در صورت نیاز یاری رسانیم شاید نتوانیم از نظر مالی دست گیرشان باشیم چیزی که بیشتر آنها تمایل دارند اما گاه با سکوتمان و یا حتی گزشتمان به آنها کمک میکنیم کافی است توقع عایمان را کمتر کنیم و درک نمائیم زوز کاری که آنها در پیش روی دارند به مراتب بد تر از روز های ما بوده و هست !

پند سال پیش طلاق و جدایی بین جوانان بسیار بود اما با کمال تعجب این روز ها جدایی بین میان سالها و حتی سالمندان افزایش یافته و این طلاق های عاطفی برخاسته از آن است که نوجوانی و جوانی خوبی نداشتیم !

روز های ما به جنگ و دفاع مقدس گذشت و این که جالا عشق و علاقه و آزادی جوانانمان را میبینیم به شکلی در دل احساس بازندگی در زندگی را داریم و این همان داستان سخت زندگی های ما است !

جوانی و حتی نو جوانی از دست رفته و حسرت دها عشق و دوستت دارم های فراروان !

این ها درد های پیری است که سر باز میکند و تبدیل به بیماری های مختلف می شود .

متاسفانه خبر بد این که بشدت کشور ما در حال پیر شدن است و سن پیری بین مردم در حال افزایش است و این ها همه عواملی می باشد که در های مفصلی و جسمی ما را افزایش می یابد .

به امید تغییر احوالتمان .

یا حق

جعفر صابری

گفت دانایی که گرگی خیره سر/

هست پنهان در نهاد هر بشر

لاجرم جاری است پیکاری سترگ/

روز و شب مابین هر انسان و گرگ

زور بازو چارۀ این گرگ نیست/

صاحب اندیشه داند چاره چیست

ای بسا انسان رنجور پریش/

سخت پیچیده گلوی گرگ خویش

ای بسا زور آفرین مرد دلیر/

هست در چنگال گرگ خود اسیر

هر که گرگش را دراندازد به خاک/

رفته رفته میشود انسان پاک

وانکه از گرگش خورد هر دم شکست/

گرچه انسان مینماید گرگ هست

وانکه با گرگش مدارا میکند/

خلق و خوی گرگ پیدا میکند

در جوانی جان گرگت را بگیر/

وای اگر این گرگ گردد با تو پیر

روز پیری گرچه باشی همچو شیر/

ناتوانی در مصاف گرگ پیر

مردمان گر یکدگر را میدرند/

گرگ هاشان رهنما و رهبرند

اینکه انسان هست این سان دردمند/

گرگ ها فرمانروایی میکنند

وان ستمکاران که با هم محرمند/

گرگ هاشان آشنایان همند

گرگ ها همراه و انسان ها غریب/

با که باید گفت این حال عجیب

از کتاب دیار آشتی(فریدون مشیری)

و سعدی بزرگ وار می فرماید:

تن آدمی شریفست بجان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

اگر آدمی بچشمست و دهان و گوش و بینی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت

خور و خواب و خشم و شهوت شغبست و جهل و ظلمت حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت

بحقیقت آدمی باش و گرنه مرغ باشد[۱] که همین[۲] سخن بگوید بزبان آدمیت

مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی که فرشته ره ندارد بمکان آدمیت

اگر این درنده خوئی ز طبیعتت بمیرد همه عمر زنده باشی بروان آدمیت

رسد آدمی بجائی که بجز خدا نبیند بنگر که تا چه حدّست مکان آدمیت[۳]

طیران مرغ دیدی تو ز پای بند شهوت بدر آی تا ببینی طیران آدمیت

نه بیان فضل کردم که نصیحت تو گفتم هم از آدمی شنیدیم بیان آدمیت[۴]

سعدی

[ جمعه سوم اسفند ۱۴۰۳ ] [ 13:35 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

معرفی: جعفر صابري

متولد بیست و یکم آذر ماه هزارو سیصدو چهل شش هجری شمسی مصادف با دوازدهم دسامر 1967 میلادی در حوزه 2 زنجان (شهر ابهر)، فارغ التحصيل رشته هاي ساختمان .سينما . مديريت دولتي و علوم ارتباطات و روابط بین الملل ,روانشناسی و عکاسی ،مدرس ،محقق، تهیه کننده و کار گردن ،مخترع و کار آفرین ...
بعلت شغل پدر كه نظامي بود كودكي و نوجواني را در شهرهاي مختلفي به سر برد. سن  بلوع وي كه همزمان با انقلاب اسلامي در ايران بود در شهر دامغان سپري شد وي مي گويد:

قوره نشوده مویز شدیم.

با شروع حركتهاي انقلابي وي فعاليت نوشتاري خود را شروع كرد و در سال 58 اولين مجله خود را تحت عنوان پيام طالقاني به چاپ رساند. فعاليت تئاتر وي از سال 56 آغاز شده بود ولي 58 اوج گرفت در سال 1362 با عظيمتي به تهران  گروه هنری میثاق را راه انداخت و با دوستان هم سن وسال خود به کمک کمیته فرهنگی جهاد سازندگی که آن روز ها هنوز وزارت خانه نشده بود راهی مناطق جنگی شد و برای رزمندگان تئاتر و موسیقی اجراء می نمودند.
در سال 1365 فعالیت فرهنگی خود را در سپاه پاسداران  به عنوان پاسدار افتخاری (برای سربازی)ادامه دادوی خیلی زود متوجه شد که با روحیه وی سازکار نیست و بعنوان بسیجی کار فرهنگی را دنبال کرد. پس از جنگ وی تحصیل را دنبال کرد و درآموزش و پرورش هم معلم پرورشی بود. فعالیت های پرورشی و هنری برای کودکان و نوجوانان وی بعنوان مدیر هنرستان چند سالی خدمت کرد و سپس برای تحقیق و مطالع بیشتر شغل های اداری را ترک کرد.
فعالیت مطبوعاتی وی از سال 1357 آغاز و تاکنون ادامه دارد.
سایر فعالیتها و تالیفات استاد صابری  در  قسمت انتهایی همین وبلاگ آمده است ضمن آنکه بد ندیدم تا تعدای از دست نوشتهای دکتر صابری را در این وبلاگ جهت آشنای بیشتر شما درج نمایم .
                                                                        با تشکر از شما بازدید کننده محترم    
    
امکانات وب