دکترجعفر صابری
بیوگرافی .معرفی آثار . سوابق . فعالیتها و دست نوشته ها 
لینک دوستان

آزمایش آخر

پولس و تحریفات او

آدم تو زندگیش گاهی به نتایجی میرسه که فقط خدا میداند چه دردی را باید تحمل کند !

وقتی از دوستی عزیزی لطمه ای میخوری چنان میشکنی که چاری جز سکوت و صبر نداری !

کلاس چهارم دبستان بودم که عاشق شدم ،خنده دار نیست خوب بهتر بگم بعد از مادرم از یکی به اندازه مادرم خوشم آمده بود گرچه هم سن و سال بودیم ولی او یک کلاس از من بالا تر بود چون زودتر رفته بود مدرسه و درسش هم از من خیلی بهتر بود وقتی میخواست به من درس بدهد من خوب می فهمیدم ،از هزار تا معلم بهتر بود همیشه یک بوی خوبی میداد بوی گلهای خانه شان را ،خانه آنها بزرگ بود خیلی بزرگتر از خانه ما حیاط بزرگی هم داشتن پور از گلهای محمدی ،و یک درخت بیدمشک هم داشتن شاید بود بیدمشک بود هرسال مادرش عرقش را هم برای ما می آورد ،خوردنش چه آرامشی به همراه داشت!

نمیدانم چرا وقتی فهمیدم بعد از کلاس پنجم او را شوهر دادند آرزو کردم بمیرم ،دیگر زندگی ارزشی نداشت ،چرا دختر ها را انقدر زود شوهر میدهند ؟

من نمردم !شاید هم مردم نمیدانم ؟

اما دیگر هیچ کس را تا آن اندازه دوست نداشتم حتی دختر عمویم را که مرا دوست داشت ولی من با دیگری ازدواج کردم !

همیشه آزمایش آخر سخت است !نمیدانم شاید چون آدم ها همیشه در حال دادن آزمایش هستند!

من خودم به دوستم مدارکم را دادم تا ضامنش شوم مشکل مالیش حل شود میخواستم کل مبلغ را به او کمک کنم اما ندایی میگفت کمی اجول نباش صبر کن آدمها در لحظه عوض می شوند!

همه چیز خوب پیش رفت،قرار شد فردا برویم بانک و من ضامن او شوم نیمه های شب باز همان صدا به سراغم آمد که وقت آزمایش است و من برایش نوشتم فردا نیا مشکل کوچکلی پیش آمده !

صبح تا ظهر نشده بود او همه چیز را از بین برد تمام دوستیمان را و من به یاد این جمله مسیح افتادم که این روز ها میلدش است :

همچنین در متی 26: 31-35 می خوانیم که در شب آخر هنگامی که عیسی تحت تعقیب قرار گرفت خطاب به شاگردانش گفت: « همه ی شما دربارۀ من لغزش می خورید.... پطرس در جواب وی گفت: هر گاه همه دربارۀ تو لغزش خورند من هرگز نخورم عیسی به وی گفت : هر آینه به تو می گویم که در همین شب قبل از بانگ زدن خروس ، سه مرتبه مرا انکار خواهی کرد ، پطرس به وی گفت: هر گاه مردنم با تو لازم شود هرگز تو را انکار نکنم ،و سایر شاگردان نیز همچنان گفتند» همین حواریون با تمام این وعده ها زمانی که حضرت مسیح دستگیر شد او را رها کرده و فرار را بر قرار ترجیح دادند! « در آن وقت جمیع شاگردان او را واگذارده بگریختند » متی 26 : 56

در ادامه ی این ماجرا می بینیم که پطرس سه بار مسیح را با لعن و قسم انکار کرد (متی 26: 69-74) حال آنکه به نقل از عیسی در متی 10: 33 می خوانیم که: « اما هر که مرا پیش مردم انکار نماید من هم در حضور پدر خود که در آسمان است او را انکار خواهم نمود» به راستی جانشین عیسی، وی را انکار کرد؟ آیا می توان باور داشت که عیسی به پطرسی که کلیدهای ملکوت آسمان را در دست دارد لقب شیطان بدهد؟! آیا مسیح کلیسای خود رابر شیطان بنا نمود ؟!

فرزند خدا آنچنان به صلیب کشیده شد و ما همه فرزندان خدا هستیم اگر خوب بیندیشیم که به سادگی و ارزانی خویش را در آزمون های زندگی و دنیای فانی می فروشیم ،ای کاش میدانستیم مرگی است و رفتنی من از آن زمان عاشق رفتن شدم و عجبا که زندگی برایم جور دیگر رقم خورده تا بمانم مانند شما و هر روز آزمایش شویم در این بازار مکاره دنیا که گاه به هیچ همه پیز مان را می فروشیم و عشق و دوست داشتن چقدر غریب است در این زمان وقتی ملاک سنگ ترازوی قیمت باشد.

یا حق

جعفر صابری

میلاد مسیح پیامبر و سال 2023 میلادی گرامی باد


موضوعات مرتبط: سر مقاله
[ شنبه سوم دی ۱۴۰۱ ] [ 23:11 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

معرفی: جعفر صابري

متولد بیست و یکم آذر ماه هزارو سیصدو چهل شش هجری شمسی مصادف با دوازدهم دسامر 1967 میلادی در حوزه 2 زنجان (شهر ابهر)، فارغ التحصيل رشته هاي ساختمان .سينما . مديريت دولتي و علوم ارتباطات و روابط بین الملل ,روانشناسی و عکاسی ،مدرس ،محقق، تهیه کننده و کار گردن ،مخترع و کار آفرین ...
بعلت شغل پدر كه نظامي بود كودكي و نوجواني را در شهرهاي مختلفي به سر برد. سن  بلوع وي كه همزمان با انقلاب اسلامي در ايران بود در شهر دامغان سپري شد وي مي گويد:

قوره نشوده مویز شدیم.

با شروع حركتهاي انقلابي وي فعاليت نوشتاري خود را شروع كرد و در سال 58 اولين مجله خود را تحت عنوان پيام طالقاني به چاپ رساند. فعاليت تئاتر وي از سال 56 آغاز شده بود ولي 58 اوج گرفت در سال 1362 با عظيمتي به تهران  گروه هنری میثاق را راه انداخت و با دوستان هم سن وسال خود به کمک کمیته فرهنگی جهاد سازندگی که آن روز ها هنوز وزارت خانه نشده بود راهی مناطق جنگی شد و برای رزمندگان تئاتر و موسیقی اجراء می نمودند.
در سال 1365 فعالیت فرهنگی خود را در سپاه پاسداران  به عنوان پاسدار افتخاری (برای سربازی)ادامه دادوی خیلی زود متوجه شد که با روحیه وی سازکار نیست و بعنوان بسیجی کار فرهنگی را دنبال کرد. پس از جنگ وی تحصیل را دنبال کرد و درآموزش و پرورش هم معلم پرورشی بود. فعالیت های پرورشی و هنری برای کودکان و نوجوانان وی بعنوان مدیر هنرستان چند سالی خدمت کرد و سپس برای تحقیق و مطالع بیشتر شغل های اداری را ترک کرد.
فعالیت مطبوعاتی وی از سال 1357 آغاز و تاکنون ادامه دارد.
سایر فعالیتها و تالیفات استاد صابری  در  قسمت انتهایی همین وبلاگ آمده است ضمن آنکه بد ندیدم تا تعدای از دست نوشتهای دکتر صابری را در این وبلاگ جهت آشنای بیشتر شما درج نمایم .
                                                                        با تشکر از شما بازدید کننده محترم    
    
امکانات وب