دکترجعفر صابری بیوگرافی .معرفی آثار . سوابق . فعالیتها و دست نوشته ها
| ||
[ شنبه سی و یکم خرداد ۱۴۰۴ ] [ 21:49 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
شهر من یا مایل بیستم Mile 20 همه ما به دنبال تغییرات و تحولات بزرگ در زندگی خود هستیم و این مهم بدون داشتن هدف و برنامه به سختی بدست خواهد آمد. بیشترین اتفاقات مهم در زندگی ما زمانی رخ میدهد که بدانیم در ادامه این تلاشمان نتیجه ای جز موفقیت و پیروزی نیست! پس باید بکوشیم بیشتر آنها که در ورزشهای سخت مانند دو ماراتون شرکت میکنند می دانند که فقط با رسیدن به خط پایان به عنوان نفر اول است که قهرمان خطاب خواهند شد و برای همین وقتی در میانه راه می بینند از دیگران عقب مانده اند بجای آنکه تلاششان را افزایش دهند ترجیح میدهند از دور مسابقه کنار گیری کنند و اینگونه ما در میانه راه فقط ورزشکاران حرفای را میبینیم که آمده اند تا اول شوند و مایل بیستم به بعد مایل قهرمانان است ! پس شما که به مایل بیستم رسیدی یک قهرمان هستید و من به شما تبریک می گویم چون آمده اید که به عنوان قهرمان به خط پایان برسید. مایل بیستم کتابیست برای موفق ها و آنها که میدانند همیشه قهرمان هستد و قهرمان خواهند ماند! هر انسانی می تواند قهرمان شود حتی اگر معلول باشد اما قهرمانان واقعی آنهای هستند که به قهرمان شدن دیگران کمک میکنند ،انسانهای که برای موفقیت و سلامت دیگر انسانها تلاش می کنند بخصوص آنها که مسئولیتی در شهر و یا کشورشان دارند مایل بیستم به آنها تقدیم می شود تا بتوانند از این نقشه راه ارائه شده الگوهای مناسبی برداشته به خود و دیگران خدمت نمایند. به امید پیروزی و موفقیت برای شما دوست عزیز جعفر صابری آموزش مهمترین رکن آغاز تغییرات آموزش است و آموزش را برای گروهای زیر تعریف می کنیم : کودکان نوجوانان جوانان و دانشجویان کارکنان دولت میانسالان بزرگسالان سالمندان توصیه بر استفاد از آموزش است و این آموزش ها برای هر یک از گروههای فوق متفاوت می باشد . موضوعات مرتبط: مطلب ادامه مطلب [ شنبه سی و یکم خرداد ۱۴۰۴ ] [ 19:53 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید ..... تو یکی نهای هزاری تو چراغ خود برافروز قلم که به دست میگیرم تا بنویسم به این فکر میکنم که چه بنویسم !؟ جنگ و خونریزی نتیجه جهل و بی خردی است که همواره بشر بدان دچار میشود و خواسته یا ناخواسته قربانیان زیادی از بین مظلوم ترین اقشار مردم را به کام خود میکشد و آبادانی ها تبدیل به ویرانه میشود و زندگی جایش را به مرگ می دهد . جماعتی را میبینم که در حال انباشته نمودن نان و برنج و گوشت و تخم مرغ هستند و کم نیستند آنها که برای نجات جانشان راهی نقاط خوش آب و هوا میشوند! در این میان انبوهی از آدمها بلا تکلیف خود را به آغوش رحمت خدا میسپارند چرا که نه پول خرید نان دارند و نه جای برای گریز میمانند و می اندیشند که ما هم مثل خیلی های دیگر تا ببینیم خدا چه میخواهد! خدای آنها خرد و دانشی است که باید به کار گرفته شود و در قرن حاضر که جهان را نا عدالتی فرا گرفته به فکر بشریت باشند. در همین چند ماه گذشته میلیونها انسان دربدر شدن و بسیار کشته و هزاران کودک معلول و قطع عضو شدند کدام یک از جوامع بشری دلش سوخت !گیرم هم که اعلامیه و اطلاعیه هم دادند آیا جان رفته باز میگردد؟و یا عضو قطع شده ترمیم میشود؟ سالها پیش بشر اندیشید و سازمانی را برای صلح و دوستی و گفتمان بنا ساخت و عجبا که بر سردش نیز نوشتند بنی آدم اعضای یک پیکرند! بیش از چهل سال است که ملت افغانستان و یا ملت های مانند فلسطین یا دیگر ملت ها درگیر جنگ و مهاجرت و پناهندگی شده اند !ملت ما نیز سالهاست از حقوق خود محروم شده و طعم تلخ تحریم را میچشد . این نتیجه ظلمیست که مدیان قدرت و گاه صلح به ما ملت ها وارد نموده اند. هر وقت و هر طور که صلاح بدانند حقوق ملت ها ا تحریم و تهدید می نمایند و جان و مالشان را نابود می سازند . امیدوار هستم این روز های سخت و دلگیر هرچه زود تر به خوشی و شادمانی تبدیل شود و یک بار دیگر بدون دغ دغ در کنار هم باشیم. آرزوی صحت و سلامت برای فرد فرد شما را دارم و خود و شما ا به خدای همیشه مهربان می فرستم. یا حق جعفر صابری موضوعات مرتبط: سر مقاله [ دوشنبه بیست و ششم خرداد ۱۴۰۴ ] [ 11:11 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
[ جمعه بیست و سوم خرداد ۱۴۰۴ ] [ 16:15 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
سوال اول: آیا بهتر نیست که سوار اتومبیل های شخصی نشویم؟ سوال بعدی : چرا این گونه اتومبیل ها در آژانسها و یا سرویس های اینترنتی مشغول نمی شوند؟ سوال آیا بهتر نیست برای همه مسافر کش ها این قانون انجام شود و صلاحیت شان تایید گردد؟ این را هم ما بار ها گفته ایم ! سوال در اجرای این کار چه مشکلی بوده است؟ سوال چگونه میتوان این طرح را که منطقی هم به نظر می رسد را اعلام نمود؟ به امید اینکه با اجرا چنین قوانینی دیگر شاهد فاجعه هایی اینگونه نباشیم. [ جمعه شانزدهم خرداد ۱۴۰۴ ] [ 19:33 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
انسانیت! ای که میپرسی نشان عشق چیست عشق چیز جز ظهور مهر نیست عشق یعنی مشکلی آسان کنی دردی از در مانده ای در مان کنی قدیما این طور نبود خانه ها بزرگ مثل دل صاحب خانه هاشون حیاط ها درهاشون بیشتر وقتها باز بود انقدر قفل و کلید نداشت. صاحب خانه ها از خداشون بود که مهمان بیاد باشون و با خوشحالی به مسایه ها میگفتن ما مهمان داریم شما هم تشریف بیارید . همه شاد بودن ،مخلص بودن ، زندگیا برکت داشت عمرهاشون بلند بود،کسی احساس تنهای نمیکرد . کسی تو کتابها نبال راز موفقیت و شادی وثواب نبودن! دنبال عمل کردن بودن و بیشتر وقتها میگفتن خدایا به داده و ندادت شکر! نمیگفتن تشنه را آب بدین ثوابدادره میگفتن آب به بچه بدین که طاقت نداره!موقعی که غذا می پختند نم یگفتن بدین به همسایه که ثواب داره میگفتین میگفتن بوی غذا بلند شده اون هم همسایه هم میلش میکشه او ن هم بخوره ،وقتی کسی بیمار میشده نمیگفتن این دعا را بخونیم خوب میشه میرفتن خانه طرف ظرف هاشو میشستند جارو میکردن غذا براش میپختند که بچه هاش غصه نخورند!اول و آخر کلامشون رحم بود و مهربونی بود به بچه عیدی میدادند تا دلش شاد بشه به مسایه میرسیدن میگفتن هماسایه از خاهر و برادر به آدم نزدیک تر است خدای قلب مارا جلا بده که تو کتابها دنبال ثواب نگردیم خودمون را اصلاح کنیم و با عمل کردن به ثواب برسیم نه فقط با دعا خوندنمحربون باشیم و محبت کنیم بی منت منتظر ثواب و رضای خدا هم نباشیم.خدای وعض خیلی خرابه آغبتمون را خطم به خیر بفر ما! اینکه ما آدم هستیم و اشرف مخلوقات فقط یک صفت نیست زات انسان باید آدم باشد و انسان با عشق و شعور فهم و درک معرفت و خلاصه همه این ها میشود اخلاق انسان بی اخلاق دنیای هم که صحاب زیبای و جمال و ثررروت باشد دها مدرک تحصیلی وگواهی نامه بین المللی داشته باشد آخرش از انسانیت دور است و این که توقع داشته باشیم آدما های دیگر به ما لطف کنند احترام بزارن و یا از نظر مالی یار و یاورمان باشند هم بی شک توقع بی جای است که متاسفانه به نازکی یک تار مو بین انسان بودن و نبودن ما در جامعه قرار گرفته بعضی ها فکر میکنند که اگر ناز مند باشند و کمک بخواهند باید همه به آنها کمک کنند که صد البته در شرایط فعلی اقتصادی و معیشتی مردم توقع بی جای است این قدر که حق کسی را نابود نکونیم و به دیگران ستم نکنیم به حقوق دیگران احترام بزاریم و حق را نا حق نکنیم اصل اول است . ما باید بدانیم انسان هستیم به باید انسان نیز بمانیم با اندیشه های خوب رفتار و کرداری شایسته و گفتاری معقول و منطقی و زیبا ! یا حق جعفر صابری موضوعات مرتبط: سر مقاله [ جمعه شانزدهم خرداد ۱۴۰۴ ] [ 18:4 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
[ یکشنبه یازدهم خرداد ۱۴۰۴ ] [ 12:29 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
[ یکشنبه یازدهم خرداد ۱۴۰۴ ] [ 12:27 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
[ یکشنبه یازدهم خرداد ۱۴۰۴ ] [ 12:24 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
پوشاک رفیقم بی مقدمه گفت ک سیگار داری ؟! با تعجب پرسیدم بعد از شست سالگی سیگاری شدی ؟ آهی کشید و گفت : چی بگم هی به پسره گفتیم زن بگیر، بدبخت رفت گرفت و بعد هم من گفتم چرا بچه دار نمیشید و خلاصه چی بگم دو سه ماه است بی ار شده عروسم خبر داد که داره مادر میشه این نتیجه کار و خواسته های ماست ! برق از وجودم پرید انگار خودم بودم که حرف میزدم و با تعجب گفتم سید خداوکیلی راست میگی ؟ با ناراحتی گفت: دروغم چی ده روز پیش سکته کردم بردنم بیمارستان شهدای تجریش بعد چند روز از بیمارستان فرار کردم نصف تنم مثل ! با عصبانیت گفتم: خوب مرد حسابی میخوای خودتو بکشی که سیگار هم میکشی! سرش را پایین انداخت و آرام گفت: زنده باشم که چی فردا این بچه بدنیا بیاد میدونی اینا پول پوشکش را هم ندارن ! پوشاک بست های حدود یک میلیون تومانه مرد حسابی یک میلیون تومان یعنی ماهی سی میلیون این چسر کار نداره از کجا کرایه خونه خرج خونه خرج زایمان و خلاصه حتی پول پوشاک بچه را بده!؟ دیدم بهترین کار شوخی کردنه گاهی وقت ها فقط خنده دوای درد برای همین گفتم : یواش برو بزار من هم برسم سید جان من هم پسرم زن گرفته اتفاقاً تازه فهمیدم بیکار هم شده و تازه خانمش هم خبر داد بابا یک لوبیا تو راه...خودم را بکشم ...پوشاک بچه هم یک میلیون تومان نیست از دویست هزار تومان است تا حدود هشتصد هزار تومان تحقیق کردم بعد هم من باری نوه خودم و تو میرم امده فروشی تو بازار یک وانت میخرم کلش میشه ده میلیون واسه یک سال خوبه هر وقت دوست داشتی دنگتو بده فکرشو بکن میگن بابا بزرگش رفته یک وانت پوشاک برا بچش خریده پاشو مشتی خجالت بکش میخوای دبه دراری شیرینی ندی مشتی! اشکاشو با پشت دست پاک کرد و گفت: خیلی نامردی من چی میگم تو چی میگی ! باز با همان خنده گفتم: من نامرد تو مرد بر و سید خودتو سیاه کن چهل ساله میشناسمت اصلاً خودت باید بری پوشک بخری بزار تو انبار خونت ما هم میام سحمیه میگیرم! بعد یکی دو ساعت صحبت و شوخی سید رفت ولی من رفتم تو فکر خدای بزرگ ما کجا زندگی می کنیم مثل ما چند هزارتا آدم هست ملت چقدر گرفتاره و باید سر پیری قصه چه چیزای را بخوریم یکی نیست بگه وقتی میگید زن بگیرید بچه دار بشید و خلاصه از این حرفهای قشنگ قشنگ به این چیزا هم فکر کردید! ما با یک حقوق بازنشستگی و تحش خانه دو اتاق خوابه چطور میتونیم جواب گوی بچه ها و نوه هامون باشیم صبر و توکل هم حدی داره خدایا خودت کمک کن ... یا حق جعفر صابری موضوعات مرتبط: سر مقاله [ سه شنبه ششم خرداد ۱۴۰۴ ] [ 11:42 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
|
||
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |