دکترجعفر صابری
بیوگرافی .معرفی آثار . سوابق . فعالیتها و دست نوشته ها 
لینک دوستان

نمی دانم!

بار ها از افرادی که صاحب تجربه و سواد بالایی بودن شنیده بودم که با کمی تعمل میگویند من نمی دانم !

آن روز ها که جوان بودم با خود می اندیشیدم چطور این شخص به این سادگی می گوید من نمی دانم !

بعد ها که کمی شعور و فهمم گسترش یافت و به سن و سالی رسیدم تازه فهمیدم که خودم هم هنوز چیزی نمیدانم و آنچه می دانم قطره بسیار ناچیزی است که گاهی هیچ نگویم و در جمع نادانان قرار بگیرم به مراتب بهتر است.

بیشتر وقتها از آدمهای اطرافم که به راحتی در خصوص هر مطلبی سخن می گوید ص 2

و نقد و بررسی میکنند میترسم جالب این است که نه تنها فرصت بیان نظر به دیگران نیز نمی دهند بلکه نظرات دیگران نیز برایشان هیچ اهمیتی ندارد و واقعاٌ این افراد وحشت ناک هستن .در بین گفتگو بار ها سخن انسان را قطع میکنند و میگویند ببخشید من یادم میره و بعد شروع میکنند به تکرار موضوع عاتی که بار ها گفته اند و بیان مطالبی در حاشیه و یا خارج از موضع صحبت بیشتر خاطره میگویند و ساعت ها انسان باید تحمل کند که بیانات اینگونه افراد را بشنود در صورتی که کل طرح موضوع و مطلب می توانست در کمتر از ده یا بیست دقیقه به اتمام برسد.

مدتها است در دفتر کارم تابلویی را قرار داده ام با این عنوان لطفا در مدت بیست دقیقه به نتیجه مطلوب برسیم! با این کار دوستانی که برای کاری تشریف آورده اند لااقل سعی میکنند زودتر به جمع بندی نزدیک شویم.

خوب یاد دارم پدر دوستم در سن و سال نود سالگی هنوز سرپا بود و وقتی در جلسه ای متوجه میشود به نتیجه نمیرسیم و صحبت بی فایده است با لبخند میگفت پاشیم بریم گم شیم!

این حرف خیلی معنا در خود داشت و شنونده متوجه میشد که منظور دوست ما چه بود؟

افرادی که با سادگی تمام میگویند من که نمی دانم بیشک چند برابر طرف مقابل لااقل در همان موضوع بحث اطلاعات دارد اما ارزش بیان تجربه را نمیبیند و لذا با شجاعت تمام میگوید من که نمی دانم این صحبت را پدر ها بیشتر و بعضی وقت ها مادران میگویند وقتی فرزندانشان به تجربه و اطلاعات آنها توجه نمی کنند و ترجی میدهند با یک کلمه نمی دانم و یا هر جور خودت صلاح میدانی آرامششان را حفظ نمایند .

در پس این جمله مطالب زیادی است اما طرف مقابل متوجه میشود و سالها میگذرد چه هزینه ها ی مالی و جانی می پردازد تا بفهمد که او می فهمید اما میخواست ارزش کلامش را تو نیز بدانی !

بگذریم امیدوارم زین پس اگر کسی به شما با لبخندی بر لب گفت من که نمی دانم بیشتر تفکر کنید !

یا حق

سخن آخر:

تا بدانجا رسید دانش من

که بدانم همی که نادانم

جعفر صابری


موضوعات مرتبط: سر مقاله
[ شنبه چهارم شهریور ۱۴۰۲ ] [ 17:53 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

معرفی: جعفر صابري

متولد بیست و یکم آذر ماه هزارو سیصدو چهل شش هجری شمسی مصادف با دوازدهم دسامر 1967 میلادی در حوزه 2 زنجان (شهر ابهر)، فارغ التحصيل رشته هاي ساختمان .سينما . مديريت دولتي و علوم ارتباطات و روابط بین الملل ,روانشناسی و عکاسی ،مدرس ،محقق، تهیه کننده و کار گردن ،مخترع و کار آفرین ...
بعلت شغل پدر كه نظامي بود كودكي و نوجواني را در شهرهاي مختلفي به سر برد. سن  بلوع وي كه همزمان با انقلاب اسلامي در ايران بود در شهر دامغان سپري شد وي مي گويد:

قوره نشوده مویز شدیم.

با شروع حركتهاي انقلابي وي فعاليت نوشتاري خود را شروع كرد و در سال 58 اولين مجله خود را تحت عنوان پيام طالقاني به چاپ رساند. فعاليت تئاتر وي از سال 56 آغاز شده بود ولي 58 اوج گرفت در سال 1362 با عظيمتي به تهران  گروه هنری میثاق را راه انداخت و با دوستان هم سن وسال خود به کمک کمیته فرهنگی جهاد سازندگی که آن روز ها هنوز وزارت خانه نشده بود راهی مناطق جنگی شد و برای رزمندگان تئاتر و موسیقی اجراء می نمودند.
در سال 1365 فعالیت فرهنگی خود را در سپاه پاسداران  به عنوان پاسدار افتخاری (برای سربازی)ادامه دادوی خیلی زود متوجه شد که با روحیه وی سازکار نیست و بعنوان بسیجی کار فرهنگی را دنبال کرد. پس از جنگ وی تحصیل را دنبال کرد و درآموزش و پرورش هم معلم پرورشی بود. فعالیت های پرورشی و هنری برای کودکان و نوجوانان وی بعنوان مدیر هنرستان چند سالی خدمت کرد و سپس برای تحقیق و مطالع بیشتر شغل های اداری را ترک کرد.
فعالیت مطبوعاتی وی از سال 1357 آغاز و تاکنون ادامه دارد.
سایر فعالیتها و تالیفات استاد صابری  در  قسمت انتهایی همین وبلاگ آمده است ضمن آنکه بد ندیدم تا تعدای از دست نوشتهای دکتر صابری را در این وبلاگ جهت آشنای بیشتر شما درج نمایم .
                                                                        با تشکر از شما بازدید کننده محترم    
    
امکانات وب