|
دکترجعفر صابری بیوگرافی .معرفی آثار . سوابق . فعالیتها و دست نوشته ها
| ||
|
احمد قوام و کاریست دیپلماسی برای نجات ایران بر اساس اسناد منتشر نشده وزارت امور خارجه ایران و شوروی
احمد قوام چگونه استانین را قریب داد؟ برداشتی از نوشته سید علی موجانی
بیش از نیم قرن گذشته و در زمانی نسبتاً دور حدود ۷۸ سال روندی مهم و بی نظیر اما کوتاه در تاریخ سیاست خارجی ایران رقم خورد آن زمان شخصیتی مثل قوام السلطنه به دلیل ویژگی های ذاتی و اشرافش بر مباحث سیاست بین الملل و اوضاع جنگ با علاقه شخصی و دسترسی هایی که در محافل درباری داشت روند مذاکرات طرف پیروز جنگ را دنبال می کرد. لمذا وقتی وی به مقام نخست وزیری که کفالت وزارت امور خارجه را نیز توامان بر عهده داشت رسید با آگاهی از این پاره اطلاعات آگاهانه در این موضوع ورود کرد.
زمانی که احمد قوام مذاکره در رابطه با تخلیه آذربایجان ایران وارد اتحاد جماهیر شوروی شد تا ضمن گفتگو در جهت پیشبرد اغراضی که میخواست با اتکا به آنها حاکمیت و تمامیت ارضی و استقلال کشوری که نیروهای اشغالگر در آن بودند را تضمین کند، گام بردارد. نیروهای بریتانیایی و آمریکایی از جنوب مشغول ترک خاک ایران شدند ولی نیروهای شوروی در مناطق شمالی و غرب ایران مانده بودند و در شمال کردستان آذربایجان، زنجان و حتی خراسان گرگان تا سمنان و شاهرود استقرار داشتند در حقیقت نیروهای شوروی نشان دادند تصمیم به ترک ایران ندارند.
در دهم ژانویه ١٩٤٦ میلادی نخستین نشست مجمع عمومی ملل متحد در لندن افتتاح شد و با فاصله ۱۷ روز بعد از این رویداد احمد قوام در ایران به عنوان نخست وزیر از طرف شاه مامور تشکیل دولت شد. او قبل از آنکه دولت را تشکیل دهد و رای اعتماد بگیرد، تصمیم گرفت که یک گام عملی در رابطه با موضوعی که به آن توجه داشت یعنی برآمدن جریان تجزیه طلب در سرزمین آذربایجان و کردستان بردارد.
گزارشهایی که در آرشیوهای رسمی ایران مثل آرشیو وزارت خارجه موجود است، مشخص می دارد قوام به مجرد دریافت حکم از شاه به کاخ وزارت خارجه وارد شده و در وزارت خارجه مستقر می گردد. او در بخش عمده ای از دوران نخست وزیری کوتاه خودش را در ساختمان وزارت خارجه بسر برده است. اماکن دیگر تردد وی هم مسکو و باکو، مجلس، کاخ شاه با ساختمان نخست وزیری بودند وی خود کفالت و سرپرستی وزارت امور خارجه را بر عهده گرفت. اولین اقدام او در وزارت خارجه تحریر متن سه تلکس به لندن برای تقی زاده پاریس برای انوشیروان سپهبدی و به نیویورک برای حسین علاء بود که به عنوان سفرای ایران نزد سه کشور انگلستان آمریکا و فرانسه -- متفقین غربی پیروز در جنگ - شناخته می شدند. دستورالعملی که قوام صادر کرد متضمن یک نکته بود؛ این سه نفر در فاصله زمانی که مطلع می شوند قوام عازم مسکو شده است نباید سفارتخانه را ترک کنند و شبانه روز در ساختمان سفارت مستقر باشند. آنها باید هر زمان تلکس و تلگرافی دریافت می کنند خود به پشت دستگاه رمز آمده متن را استخراج کنند تلگرافهای دریافتی از تهران یا مسکو با امضای قوام و یا با امضای سرپرست حمید سیاح - که در دوران مذاکرات قوام در مسکو مسئولیت وزارت خارجه داشت برای آنها در این دوره مذاکره می رفت آن سه تن بدون آگاهی سایر اعضای نمایندگی شخصاً مسئول بودند که دستور العملها و تعلیماتی که ابلاغ میشد را اجرایی کنند.
این مثلث بیرون ایران با این هدف از طرف قوام تشکیل شد تا بتواند هم افکار عمومی کشورهای غربی که بعد از جنگ وارد صحنه سیاست بین الملل شده بودند اثر نهد و هم خط تماس مستقیم برای تبادل پیام ها و انتقال نقطه نظرات و جلب آرا یا دریافت راهنمایی ها و توصیه های مقامات عالی آن سه کشور را برقرار نگاه دارد.
قوام سه روز بعد یکی از دیپلماتهای شوروی که مسئولیت نمایندگی سیاسی کشورش را آن زمان بر عهده داشت فرا میخواند و در ساختمان وزارت خارجه طی ملاقات او را چنین آگاه می سازد: «آماده هستم که در راس یک هیئتی برای مذاکره و حل و فصل مسائل فی مابین به مسکو سفر کنم.
اقدامات آشکار و حرکت بر روی زمین از سوی نیروهای شوروی به نحوی که نشان می داد. آمده اند تا اطراف تهران مستقر شوند کوچکترین خوف و بیمی در رفتار سیاسی او را سبب نشده بود جناب اشرف احمد قوام در شبی که قرار بود تهران را به سمت مسکو ترک کند فرمان آزادی مطبوعات را صادر کرد و به جهت اینکه افکار عمومی را در ایران ملتهب نگاه دارد، تا بتواند حین مذاکراتی که انجام میدهد این احساس را در طرف مقابل ایجاد نماید که دولتش در فشار افکار عمومی است این ابتکار را با همه هزینه ای که داشت بکار بست.
شبی که قوام وارد مسکو شد بلافاصله دو درخواست کرد اول؛ دیدار با سفرای ترکیه و آمریکا این اقدام غریبی بود که نخست وزیر ایران پیش از دیدار با مقامات كشور متوقف فيه عازم دیدار با سفیر ترکیه به عنوان نماینده دولت همسایه ای دیگر شود سفیر - آقای سلیم سارپر - تنها کسی بود که تجربه مذاکراتی بلند با شوروی ها را داشت فرد دیگری که قوام در ورود مسکو به دیدارش رفت جرج کنان کاردار آمریکا بود. کسی بعداً معاون وزیر خارجه کشورش شد و به عنوان یک شخصیت اثر گذار بعد از جنگ نقش مهمی ایفا کرد.
طی نخستین دیدار در ۱۹ فوریه ١٩٤٦ - ۳۰ بهمن ۱۳۲٤ مولوتف بعد از استقبال از آقای قوام در فرودگاه می پرسد شما چه زمانی مایل هستید که دیدار با صدر هیئت رئیسه اتحاد جماهیر شوروی رفیق استالین صورت پذیرد؟ قوام با آرامش و سکون بسیار و با یک روحیه خیلی آرام میگوید حتماً اگه لازم شد با ایشان هم دیدار میکنم ولی اگر آماده نیستند هر موقع مذاکرات به نتیجه رسید طبیعی هست که این ملاقات انجام شود برای من شخصاً زمان مهم نیست.
شک نیست دریافت چنین پاسخی اصلا برای طرف شوروی قابل انتظار نبود؛ کسی آنگونه با تبلیغات سفر کند و در فرودگاه مقابل تمام رسانه های جهان اعلام کند برای یک اقدام بزرگ وارد شدم و انتظاری در جهان ایجاد کند اما بعد اینگونه از سر استغناء با موضوع برخورد نماید این شگفت زدگی وقتی اوج گرفت که آقای قوام درخواست بازدید از تئاتر و نمایشگاه داد!
وزیر امور خارجه شوروی مولوتف ناچار حین همراهی مقام ایرانی چند جمله ای هم گفتگو می کند. قوام که او را در پنجه خود گرفته بود خطوط و محورهای مذاکراتی خود را ترسیم می نماید. ابتدا اشاره می کند کشورش در رابطه با مذاکره بر سر نفت شمال ایران مشکلی ندارد ولی خب مجلسی در مقابل دولت وجود دارد که چون کشور اشغال هست اجازه نمی دهد ما توافقی را اجرا کنیم پس من نیاز دارم در مرحله اول که این بهانه از دست مجلس بگیرم. واکنش مولوتف اما اینگونه بود که خروج اصلا ممکن نیست و نیروی ما آنجا هست. قوام در پاسخ میگوید خب پس در این صورت مگر میشود قراردادی را امضا نمود؟
او در ادامه بحث تمامیت ارضی ایران را چنین مطرح میکند این مسئله منطبق با قانون اساسی هست و یکپارچگی کشور برای نیل به توافق لازم است. اگر این واقعیت را بپذیریم و به آن احترام بگذاریم آنگاه میتوانیم وارد مذاکرات سطح بالا برای تبادل و همکاری های بیشتر و توسعه روابط دوجانبه شویم از نظر دیپلماسی اهمیت کار قوام آن بود که طی مذاکره ای غیر رسمی پیام های سخت خود را در فضای تئاتر موسیقی و بازدید از نمایشگاه و همراهی در ماشین مبادله کرد.
بنابر اسناد شوروی در همین زمان که قوام وارد مسکو شد میر جعفر باقراف رئيس دولت سوسیالیستی آذربایجان اتحاد شوروی - یک تلکس از باکو به مسکو با این محتوا می زند که اجازه ندهید قوام سطحی بالاتر از وزیر امور خارجه در مذاکرات داشته باشد و با شخص صدر هیئت رئیسه اتحاد جماهیر شوروی رفیق استالین ملاقات کند با قراف تصویری چنین از قوام ارائه میکند او همان کسی هست که در سال ۱۹۰۸ والی آذربایجان بود و حوادثی را پیش آورد که منتهی به کشته شدن ستارخان گردید؛ او وزیر کشوری است که نهضت جنگل را هم در دوره خود سرکوب نمود و اگر این چنین نشده بود ما از طریق تحولات نهضت جنگل با یک ایران در طرف و جبهه کشورهای کمونیستی روبرو بودیم.»
دو روز بعد از این گفتگوهای حاشیه ای تئاتر و نمایشگاه استالین تصمیم گرفت که احمد قوام را در ساعت ۹ شب ۲۱ فوریه سال ١٩٤٦ - برابر با دوم اسفند ۱۳۲۴ - در آپارتمان سه خوابه شخصی خودش واقع در ساختمان مجلس سنای دوره تزاری ملاقات کند. در این دیدار شخص قوام تنها ایرانی حاضر هست. مولوتف وزیر خارجه و یک مترجم زودین نام دیگر کسانی بودند که استالین پذیرفت بنابر مستندات؛ پس از یک سلام و علیک اولیه قوام با آرامش ظاهری می گوید: «من دیپلمات نیستم لذا می خواهم صمیمانه و با صراحت با شما صحبت کنم و موضع شما را در رابطه با آذربایجان که یک مسئله داخلی در رابطه با دولت ایران هست دریافت کنم. لذا از شنیدن استقبال میکنم و معتقدم که اگر صدر هیات رئیسه اتحاد جماهیر شوروی مایل به حمایت از ایران هست ابتدا باید موضوع آذربایجان حل گردد و خروج نیروی شوروی در دستور قرار گیرد. اعمال این سیاست به نوعی حمایت شخصی از من و دولت من هم هست. در ادامه قوام زیرکانه به مسئله ترکیه و مسائل مناطق شرق آناتولی اشاره موضوع آذربایجان او به مسائل ترکیه ورود میکند. تحلیل امروز ما این هست که قوام می خواست مجموع اطلاعات و آگاهیهایی که دریافت کرده بوده را محک بزند تا دریابد آیا جهت اصلی سیاست اتحاد جماهیر شوروی تجزیه ایران هست و یا آذربایجان ایران ضمانتی هست برای اینکه مسکو بتواند دریای سیاه و منطقه تنگه ها را داشته باشد؟ استالین از شخص قوام میپرسد شما برای آینده ایران به جمهوری فکر می کنید؟ قوام پاسخ می دهد: «خب این منوط به آن است که مجلس موسسانی تشکیل بشود. اهمیت سخن او آن است که ابهام را در استالین به شکلی سازنده تقویت میکند و پاسخ منفی نمی دهد. قوام سعی داشته فضا را به سمتی بکشاند که طرف مقابل به موضوع احتمال تغییرات در چیدمان سیاست داخلی ایران متمایل و متوجه گردد. زمانی که این جرقه در ذهن استالین زده میشود که امکان تغییر نظام ایران با جاه طلبی فردی قوام ممکن است و وقتی در اواسط مذاکره دوباره آن دو وارد بحث آذربایجان می شوند؛ قوام یادآوری میکند موضوع آذربایجان نباید مانع روابط دوستانه ایران و شوروی گردد.» استالین در مقام گلایه به ۲۷ سال پیش و مذاکرات صلح ورسای و تصمیم صمصام السلطنه و هیئت دولت ایران ارجاع میدهد که بحث بازگشت شهرهای قفقاز و مناطق ترکمنستان را ایران مطرح کرده بود. برخلاف انتظار استالین قوام شانه خود را بالا انداخته و اظهار میدارد: «اینها مسئله من نیست مسئله من بحث همکاریهای بیشتر هست. استالین هم در برابر پاسخ می دهد: «اگر شما از من کمک می خواهید بایستی که یک چیزی را به آذربایجانی ها - پیشه وری بدهید.» استالین که دریافته بود سخنش را باید تبیین کند یادآور میگردد ما موافق جدایی آذربایجان هم نیستیم اگر هم بخواهند به ما ملحق بشوند ما پاسخ مثبتی نخواهیم داد. قوام که می بیند حریف دوست دارد مسئله را شرطی کند پاسخ می دهد: «به خود مختاری هم نباید فکر کرد. ما نمیتوانیم به یک جمهوری فکر کنیم در ادبیات سیاست امروز ایران، بدون طی الزامات و روندهای قانونی کاری به نتیجه نمیرسد این دومین نوبتی است که قوام کلمه جادویی جمهوری را مانند. هویج بالا می گیرد. دیدار دوم قوام مذاکره رسمی وی با مولوتف به فاصله یک روز بعد از گفتگو با استالین بود. میان آن دو بحثهای متعددی مطرح میشود و قوام اشاره میکند: «شما مسئله قانون را مطرح کردید؛ اجازه توافق در زمان اشغال را قانون اساسی نمیدهد و ما به حمایت مردمی نیاز داریم و در صورت تخلیه این امکان هست که مجلس قرارداد نفت را بپذیرد. قوام تا این مرحله یک کیک بزرگ به نام جمهوری را هم روی میز گذاشته بود اما از این زمان به بعد ما مشاهده میکنیم او با برشهایی که به این کیک وارد میکند و در طرف خودش قرار می دهد، کوشیده عملاً فقط کیک را در روی میز به نمایش گذارد تا اشتهای طرف دیگر را تحریک کند. لذا وقتی مولوتف رویکردش را تغییر داده که تخلیه ممکن نیست. مولوتف در دایره بازی ماهرانه قوام گیر افتاده و می پرسد: «انتخابات مجلس کی برگزار می شود؟ قوام با اینکه تاریخ را میدانست پاسخ میدهد وقتی که قوای خارجی نباشند! در حالیکه مولوتف مشغول اندیشیدن به یافتن پاسخی مناسب به این سخن بود قوام یک گام بلندتر برداشته می پرسد شوروی میخواهد به مسائل کمک کند یا می خواهد تنش را بالا
ببرد؟ اگر میخواهید به مسائل آذربایجان کمک کنید باید گام عملی بردارید. وقتی دوباره مولوتف خواهان تغییر قانون اساسی میگردد قوام چرخه معکوس قبلی را شکل میدهد: «قانون اساسی باید مجلس داشته باشد؛ مجلس انتخابات می خواهد؛ برای انتخابات تخلیه نیروی خارجی پیش نیاز است. مرور این مذاکرات موید آن است که قوام بسیار روشن مواضع خود و سنگرهای مذاکراتی فتح شده را یک به یک تثبیت کرد و بعد ناگهان یک عقب نشینی تاکتیکی نمود. وقتی صورتجلسه این دیدار در اسناد اتحادیه جماهیر شوروی سابق که اکنون آزاد شده و بخشی از آن در رسانه های خود روسیه هم گزارش شده مرور و قرائت شود در لابلای کلمات پژواک ضرب آهنگ سخن قوام که مانند پتک روی میز کوفتن در مغز مولوتف طنین انداخته بود به گوش میرسد صورتجلسه ای از این مذاکره برای استالین تنظیم شده که در آن تحلیل مولوتف برای رئیس خودش هست قوام ایده جمهوری را کنار گذاشته است؛ دنبال سرنگونی شاه نیست و به تغییر نظام فکر نمیکند بایستی که او را جدی تر گرفت. روی مواضع خودش ایستاده است. آنجا واژه ای وجود دارد که منابع روسی آورده اند و نشان دهنده عمق نفرت بر اثر تحقير مولوتف توسط قوام است: «حرام زاده» این عنصر سیاست و دیپلماسی ایران که از نگاه روسها یک نابکار و فریبکار بود با آمدن به مسکو تنها طی چند روز استالین مولوتف و دیگران را عصبانی میکند. شکست او در مذاکره چهره روسیه را به عنوان باج خواه و اشغالگر در جهان مکدر ساخته و تصویر قوام را به عنوان یک قهرمان ملی در ایران و جهان که در جبهه مسکو بر سر منافع کشور مبارزه نمود و نهراسید تثبیت می کند. بی جهت نبود که مولوتف دریافت حتی آن ایده جمهوری دست سازی که قوام در اندیشه استالین ساخته و او را به طمع انداخته بود هم دیگر تاریخ مصرف ندارد و وزیر خارجه شوروی باید در مسیر فرودگاه قهرمانی را مشایعت کند که چه بسا با بازگشت به وطنش به اسطوره ضد شوروی تبدیل خواهد شد. اهمیت این نکته آن است که چنین الگویی بسرعت قابل شبیه سازی بود و رویای بلوک بندی دنیای شرق در برابر غرب را به چالش می گرفت. روسها از سر خشم و یا در پی یک ارزیابی تازه تصمیم میگیرند به پیشنهاد میر جعفر با فراف عمل کنند و سطح مذاکراتی قوام را پایین آورند. همانجا ۲۵ در فوریه ششم اسفند - سه روز بعد از آن دیدار با مولوتف ساد چکوف به عنوان سفیر به قوام معرفی می گردد. ساعت هفت بعد از ظهر ساد چکوف در ملاقات سوم طرحی را برابر چشمان مولوتف به قوام ارائه می کند. این پیام تندی بود و چنین معنا داشت که آقای نخست وزیر پس از این از پلکان کاخی که استالین در آن به انتظارت نشسته بود بالا نخواهی رفت حتى مولوتف وزیر خارجه هم پاسخگو نخواهد بود بلکه همین آقای سادچکوف طرف شما است.
برای قوام کاملا محسوس بود که این توهین نشان از تحقیر نیست بلکه ناشی از خشم است. بنابراین بر خلاف انتظار مسکو را ترک نمیکند با آرامش طرح سادچکوف را می شنود. طرح وی سخن از یک دولت محلی با نخست وزیر و وزارتهای کشاورزی تجارت داخلی دارایی آموزش پرورش پلیس عبور و مرور و یک فرمانده نظامی داشت که دولت ایران او را تعیین میکند. در واقع استاندار اولیه و با نخست وزیری که اکنون پیشنهاد شده بود همان پیشه وری بود. در طرح قید شده بود ارتباط دولت محلی آذربایجان با تهران به فارسی خواهد بود و ۷۰ درصد از بودجه ای که در برنامه های بودجه سالانه ایران برای آذربایجان تصویب شود را این آقای نخست وزیر بدون هیچ گونه دخل و تصرف از ناحیه دولت مرکزی در تبریز به صلاحدید خود هزینه خواهد نمود. نمایندگان آذربایجان در مجلس شورای ملی افزایش پیدا خواهند نمود و برای بحث واگذاری امتیاز نفت هم این رقم در طرح ساد چکوف آمده بود که سهم شوروی ۵۱ درصد و ایران ٤٩ درصد خواهد بود. در پایان این قیمت گذاری ذکر شده بود. اگر این اتفاقات روی دهد شوروی خروج نیروهایش از برخی از نقاط ایران و نه همه ایران را از دوم مارس - یک هفته بعد - آغاز خواهد نمود. قوام با دقت تمام متن و جزئیاتش را شنید و یادداشت کرد بعد سوال اصلی خودش را اینگونه مطرح نمود: «شما میخواهید به نفت برسید یا مایلید آن را به مسائل آینده موکول بکنید؟ پاسخ این بود نه ما شرکت نفت مشترک میخواهیم قوام دوباره پرسش می کند: «آیا همه نیروها را می خواهید خارج میکنید یا بخشی را؟ سادچکوف در مقابل پاسخ می دهد: «تا وقتی که موضع شما به عنوان نخست وزیر در ایران تقویت شود و جایگاه شما مستحکم گردد طی این روند ما بخشی از نیرو را نگاه میداریم در نوبتی تازه قوام سوال می کند: «دولت فعلی پیشه وری را هم می خواهید بماند. بی شرمانه این پاسخ داده میشود بله و فقط باید شما او را تایید کنید. قوام ظاهراً یک چند ثانیه یا چند دقیقه ای سکوت میکند و مطابق نص صورتجلسه اظهار می دارد اجازه دهید فکر کنم و پاسخ شما را از طریق یک «یادداشت رسمی بدهم. قوام روز بعد متنی را تنظیم میکند و به عنوان یادداشت از طرف سفارت ایران در مسکو و نه شخص اصلی مذاکره کننده خودش پاسخ را میفرستد تا به روسها بفهماند سطح پاسخگویی به سادچکوف سفارت است و با او در ایران مانند یک سفیر از سوی اداره مربوطه وزارت خارجه مراوده خواهد شد و مقامات عالی ایران او را نخواهند دید.
در متن یادداشت قید شده است انتظارات شوروی غیر قابل قبول است و سفر آقای قوام دوستانه و برای رفع سوء تفاهم بود ایشان آمادگی برقراری روابط را داشت. حضور نیروهای شما علاوه بر تعضیف احساس دوستی شما نسبت به ایران واکنش افکار عمومی ایران را تشدید خواهد کرد و هیچگونه خود مختاری امکان پذیر نیست زیرا خودمختاری برای اراضی ایران که جزء لاینفک سرزمین ایران هستند مغایر قانون اساسی است. احتمال تشکیل یک فرمانداری کل از طریق مجمع استانی یا شورای استان ممکن هست که بتوان درباره اش اندیشید. حضور نیروی خارجی در ایران طبق ماده ۶ قرارداد ۱۹۲۱ که دولت شوروی به آن استناد نموده فقط زمانی میسور است که یک کشور ثالث علیه شوروی به ایران نیرو اعزام کند ولی اکنون هیچ نیروی ثالثی در ایران نیست. در پایان هم چنین ذکر شده است: «با کمال تاسف باید اعلام نمود آقای نخست وزیر به سرعت عازم تهران خواهند شد با دولت هم مذاکره می کنند و نتیجه مذاکرات را در تهران به سفیر معرفی شده شما ابلاغ خواهیم کرد. قوام به دنبال این یادداشت با اختلاف ٢٤ ساعت در مسکو نامه ای هم برای استالین تنظیم می کند و اشاره مینماید در حالیکه برای حل مسائل در حال گفتگو بودم، اطلاع پیدا کردم که گروه شورشی پیشه وری از آذربایجان به سمت گیلان رفته اند؛ این اقدام برخلاف موضع شماست که از یکپارچگی ایران حمایت کرده بودید. پاسخ دولت شوروی در برابر این متن تند و به شدت توهین آمیز که معلوم می ساخت قوام دیگر مسکو را طرف مذاکرات ندانسته و وعده به تهران میدهد ادامه همان دستورالعملی بود که برای استالین تهیه شده بود دولت شوروی در پاسخ به یادداشت تلخ و تند ایران همان متنی ارائه می دارد که اشاره اش بر اقدام مشاور الممالک انصاری در کنفرانس صلح ورسای ۱۹۱۹ مبنی بر ضرورت اعاده حاکمیت ایران بر قفقاز ترکمنستان و ارمنستان بود. متعاقب این استدلال گلایه شدیدی را مطرح میکنند ایران همزمان نفت شمال را ابتدا به استاندارد اویل آمریکا پیشنهاد کرده و امتیاز نفت خزر را هم به دیگر شرکت آمریکایی - کمپانی سینکلر - اعطا نموده بنابراین چگونه گفته شده اعطای امتیاز نفت شمال به شوروی امکان پذیر نیست! متن توفنده و نشان دهنده خشمی نهفته است که ارکان اتحاد جماهیر شوروی را فرا گرفته بود. قوام که همانروز و پیش از دریافت یادداشت برای ترک مسکو درخواست ملاقات خداحافظی با مولوتف را داده بود به کاخ وزارت خارجه شوروی دعوت میشود. ساعت ۱۸ روز دوم مارس ١٩٤٦ یعنی همان زمانی که در یادداشت سادچکوف اعلام شده بود اگر شرایط شوروی را بپذیرید مسکو آماده است از صبح دوم مارس بخشی از نیروهای خود را تخلیه کند، این ملاقات تنظیم شد. قوام پس از استقرار در پشت میز با این سوال مولوتف روبرو میشود شما سند سادچکوف را دیدید؟ یادداشتش را ؟! قوام پاسخ میدهد بله اگرچه همه و از جمله شما الان از مذاکره دیگر ناامید هستند اما كما كان من اميد دارم. البته رضایت من شرط نیست بلکه باید مجلس همراهی کند قانون اساسی هم تغییر یابد در هر کشوری یک راه وجود دارد که نیروها خارج شوند. مجلس هم تنها بدون فشار خارجی مسائل مختلف را در دستور قرار خواهد داد. در حقیقت در نوبت آخر قوام دوباره بحث تغییر نظام در ایران که مطلوبترین گزینه و در قیاس با قطعه کیک آذربایجان تمام ظرف کیک بود را برای تحریک اشتهای شوروی مقابل خودش روی میز قرار میدهد. او ادامه میدهد خواستم بگویم قبل از اینکه بخواهید رابطه خودتان را با ایران تمام کنید و بخشی از ایران را صرفا همراه خود نمایید، بکوشید کل ایران با شما همراهی نشان دهد. او سپس برای منتفی و خارج از دستور نمودن طرح سادچکوف به مذاکرات ۱۹۱۹ اشاره کرده اظهار میدارد متنی که در آخر یادداشت ساد چکوف آمده به شرایط امروز و این موضوع میان ما اصلا ربطی ندارد آن مسئله به ترتیبات دوران تزاری باز می گردد که شما در قرارداد ۱۹۲۱ همه آنها را ملغی کردید و بازگشت به ترتیبات سابق یعنی اینکه پیام بسیار بدی به جهان داده اید که دولت اتحادیه جماهیر شوروی همان دولت امپریالیستی و استعمارگر تزاری است.»
با این جمله مذاکرات را پایان داده و ابراز میکند سحرگاه مسکو را ترک خواهم کرد و عازم ایران هستم اما امیدوارم شما در ادامه مسیر بتوانید موفق باشید. سومین ملاقات کاری و چهارمین دیدار میان قوام با مولوتف با تلخی به پایان می رسد. هیئت ایرانی شب متوجه میشوند رادیوی مسکو پیامی را قرائت کرد و اعلام نمود بخشی از نیروهای اتحاد جماهیر شوروی از مشهد ، شاهرود و سمنان خارج میشوند اما در سایر مناطق تا روشن شدن شرایط باقی خواهند ماند.
درک اینکه قوام در آن لحظات کدامین احساس را داشت شیرین است. او بدون اینکه هزینه ای کرده باشد از طریق کاربست روندی هوشمندانه مبتنی بر ظرایف دیپلماسی در حالیکه هنوز پایش بر خاک شوروی بود پای بخشی از نیروهای اتحاد جماهیر شوروی را از ایران ساقط کرد. این درست زمانی انجام شد که سادچکوف گفته بود تنها اگر آن شروط سنگین اجرا شود اتحاد جماهیر شوروی از دوم مارس بخشی از این نیرو را خارج میکند. قوام با مهارتی که در مذاکره و رفتارهای دیپلماتیک خود نشان داد نه فقط هیچکدام از آن شروط سنگین را نپذیرفت بلکه مکتوب و مستند آنها را غیر قابل قبول دانست و تهدید به ترک مسکو کرد سادچکوف را که آمده بود تا نمایندگی اتحاد جماهیر شوروی کند به سطح یک سفیر معمول در ایران تنزل درجه یافت به رغم اختلاف حدود ۱۲ ساعت نسبت به انتشار این خبر در رادیو مسکو، کمتر از ساعتی بعد کاخ سفید و شخص هری ترومن رئیس جمهور آمریکا سفیر شوروی را احضار میکند. شب دوم مارس ١٩٤٦ که در مسکو رادیو این متن را قرائت نمود - با فاصله حدود ۱۲ ساعت - در واشنگتن به دلیل اختلاف ساعت روز آغاز شده بود و همان زمان سفیر شوروی مقابل رئیس جمهور آمریکا قرار گرفت و مذاکره ای انجام شد که از محتوایش تا به امروز آمریکایی ها یا روسها پرده برنداشتند. اگرچه بسیاری گفتند که در آنجا اولتیماتوم دولت آمریکا به شوروی با این تهدید داده شده که آمریکا توان دارد از بمب اتم روی خاک شوروی استفاده کند. اما هیچ گزارشی نیست که این ادعا را تائید نماید سخت هم بعید است هیچ کدام از دو کشور آمریکا و روسیه روزی سندی را ارائه کنند که بوی تحقیر برای طرف مقابل داشته باشد یا نوعی زیاده خواهی از طرف دیگر را به نمایش بگذارد. باید توجه شود از این لحظه هست که موضوع آذربایجان بین المللی شد روز چهارم مارس . ۱۳ اسفند یعنی به تعبیری بلافاصله بعد از یادداشتهایی که میان ایران و شوروی متبادل گشت. ظاهرا مقامات شوروی همان شب خواهان تاخیر در سفر بازگشت قوام می شوند. لذا او عصر چهارم مارس با جورج کنان کاردار آمریکا در مسکو ملاقات می کند. قوام رونوشت یادداشتی را که در شب قبل بعد از اطلاع از خروج نیروهای شوروی به دولت شوروی داده بود را در اختیار کنان میگذارد و اشاره مینماید این یادداشت طبق قرارداد سه جانبه تهران در ۲۹ ژانویه ١٩٤٢ بین ایران و بریتانیا تدوین شده است. او بدین سان به طرف آمریکایی خاطرنشان می سازد پیش از اولتیماتوم آمریکا این ایران بود که با ایستادگی به نتیجه رسید. یادداشت بعدی قوام که رونوشت آن را داده بود این محتوا را داشت که تنها در صورت خروج نیروهای شوروی ایران وارد یک گفتگو پیرامون شرکت نفت مشترک خواهد شد و آن هم شرکت نفتی که سهامش ۵۰ - ۵۰ باشد و نه ٥١ - ٤٩ یک وعده سر خرمن بنظر می رسد قوام مصمم شد به آرامی و طمانینه از پلکانی که در مقابل انظار عمومی با ورود به مسکو بالا رفته بود؛ پایین آید او نه یک گام عقب رفت نه یک گام به جلو برداشت. از همان نقطه که بالا رفته بود پایین آمد و در مختصات اول خود ایستاد. روس ها اما بی نهایت عصبانی شدند زیرا سلطنت به جمهوری تغییر پیدا نکرده بود؛ قانون اساسی عوض نشده بود؛ خروج نیروها شروع شده بود و ناچار بودند به سمت تخلیه کامل بروند؛ فشار و اولتیماتوم آمریکا هم وارد آمده بود واگذاری نفت شمال به شرطی کردن موضوع تبدیل شده بود؛ اشاره آنها به قرارداد ۱۹۱۹ پاریس هم نه تنها زمینه مشروعیت برای استدلال مسکو را فراهم نکرده بود بلکه شوروری را به عنوان یک دولت استعمارگر در کنار روسیه تزاری قرار داده بود. کار با ارزش دیگر نخست وزیر ایران آن بود که رونوشتی از یادداشتهای ارائه شده به وزارت خارجه شوروی را قبل از ترک مسکو به کاردار آمریکا جرج کنان تحویل می دهد تا معلوم شود، مدتی پیش از آنکه آمریکا وارد صحنه این روند شود او بدون اتکا به نیروی بیگانه کار را تمام کرده بوده است. کنان که مشاهده میکند چیزی برای فروختن ندارد به بیان این نکته بسنده می کند: «ما به مسئولیت خود در کادر سازمان ملل به شرط اینکه ایران شکایت کند و مسئله در شورای امنیت مطرح شود پایبند خواهیم بود قوام نیز این قول شفاهی را با ارائه شکایت در ۲۵ مین نشست شورای امنیت یعنی در ۲۷ مارس به عنوان اولین شکایت کشوری نزد شورای امنیت نقد میکند. استالین که مبهوت تصمیمات قوام شده بود از سر ناچاری و برای حفظ آبروی اتحاد جماهیر شوروی تصمیم میگیرد قوام را پیش از ترک مسکو ملاقات کند این ملاقات ۲۰ دقیقه طول کشید. ساعت ۱۸ روز چهارم مارس ١٩٤٦ - ١٣ اسفند ١٣٢٤ که فردایش قوام گفته من شب مسکو را ترک میکنم و عازم باکو و تهران خواهم بود انجام شده است. این دیدار شاید همان ملاقاتی باشد که قوام در گفتگو بسیار تلخ آغاز میکند سیگار را آتش زده و با یک زدن های متوالی تمرکز استالین را بر هم زده و مولوتف و سادچکوف که در جلسه بودند را شگفت زده و عصبانی می کند.
قوام میدانست استالین یک شخصیت قفقازی است و برای مرد کوهستان قفقاز انتخاب میان آذربایجان که پشت کوه است با آناتولی شرقی که کرانه در دریای سیاه دارد. دریا مهم تر است. شرایط روسیه آن زمان شرایط پطر بود که زمین داشت اما راه دریایی دائمی نداشت. از این رو دریای سیاه انتخاب استالین بود و قوام این را خوب درک نمود.
وقتی این بیست دقیقه گفتگوی نه چندان دوستانه تمام شد هیئت ایرانی برای بازگشت اقدام می کنند. تاریخ پرواز به مقصد باکو و سپس تهران اواخر شب روز بعد تعیین می گردد. ظاهراً در همین فاصله مقامات اتحاد جماهیر شوروی از طرف استالین قوام و هیئت همراه را برای شام رسمی استالین به کاخ کاترین مجلل ترین و زیباترین مکان در مجموعه کاخ های کرملین دعوت می نمایند. ساعت ۵ بعد از ظهر ۵ مارس ١٩٤٦ استالین مولوتف و بقیه اعضای هیئت شوروی برای استقبال در آستانه ورودی کاخ قرار میگیرند. احمد قوام از یک کریدور که افسران جنگجوی ارتش شوروی در جنگ جهانی دوم که دو طرف فرش قرمز دوشادوش هم برای استقبال از او ایستاده بودند عبور میکند با دیدن این سان از صف نظامیان قهرمان در جنگ استالین با لبخند و آنگونه که در اسناد شوروی قید شده همراه با آرامش و ضمناً نجیبانه با احمد قوام در آستانه کاخ دست می دهد.
قبل از نشستن بر سر میز یک گفتگوی خصوصی و ایستاده نیز میان قوام و استالین انجام شده است که ظاهراً قوام اظهار میدارد از نظر من گفتگوها بی فایده هست ولی من دعوت شما را به لحاظ حفظ پروتکلهای تشریفاتی پذیرفتم و یک بیانیه هم در حال آماده شدن است که در پایان سفر من از سوی دولت ایران در تهران و مسکو منتشر گردد. استالین که مصمم بود آبرومندانه به این جدل لفظی پایان دهد میگوید رفیق عزیز ظاهراً شما الان درک می کنید که من با همه سرسختی که دارم در مقابل دوستان و همکاران و رفقای سرسخت تر از خودم مثل مولوتف قرار دارم من سعی میکنم میان شما و سفیر ما میانجیگری کنم و به شما بشارت
دهم؛ بعد از اینکه وارد تهران شدید مژده ای را دریافت خواهید کرد. گزارش این ملاقات و گفتگو را جهانگیر تفضلی به نشریات ایرانی داده تا تاکید کند آنگونه که فضا روشن میسازد قوام محترمانه استقبال و بدرقه شد با این وجود با فاصله چند ساعت بعد البته با اختلاف ساعت نسبت به واشنگتن ایران یادداشت اعتراض خود را برای طرح مسئله ١٩٤٦ ۲۷ اشغال آذربایجان در جلسه مارس به شورای امنیت داد تا به عنوان اولین شکایت در تاریخ این شورا ثبت شود. این مجموعه اقدامات احمد قوام از این جهت مهم است که هنوز جنگ سرد شروع نشده بود؛ چرچیل آن سخنرانی معروف خود را نکرده بود که پرده آهنین در اروپا افتاده یا فرو می افتد؛حتی سخنرانی ترومن که آزادی جهانی را بعضی از سیستم ها مایلند با انقیاد دولتهای دیگر تصرف نموده گروگان بگیرند؛ بیان نشده بود. ابتکاری که قوام پیش راند یک نتیجه را آشکار کرد که جنگ جهانی از این پس تمام شده و دیپلماسی با ظرفیتی که دارد دروازه ای دیگر را گشوده است. هدف دیپلماسی تفاهم هست و به تثبیت شکست آن طرف یا پیروزی این طرف میز نظر ندارد قوام و استالین هیچکدام به برد مطلق نرسیدند. هر دو مسیرهایی را طی کردند و بازی را روی میز انجام دادند و در نهایت با یک تفاهم نسبی کار را فیصله بخشیدند.
مذاکرات برای قوام دستاورد شخصی نداشت اما بقای ایران را تثبیت کرد. گزارش حاضر یک نکته را البته معلوم میدارد که مسئله آذربایجان حاصل دخالت یک قدرت غالب جنگ جهانی دوم، یعنی آمریکا هم نبود باید در نظر داشت اقدام آمریکا توسط ترومن تنها وقتی انجام شد که جورج کنان گزارش از موفقیت قوام در مسیر مذاکره را مخابره نمود. قوام در پناه چتری که آمریکایی ها باز کردند وارد مذاکره نشد او با دانش دانایی ،زیرکی فراست و فرهمندی ذاتی خود و با پذیرش ریسک شکست قدم در مصاف با غول قدرت اتحاد جماهیر شوروی نهاده بود. موضوعات مرتبط: تصویر، مطلب [ سه شنبه بیست و ششم دی ۱۴۰۲ ] [ 22:15 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
|
||
| [ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] | ||