|
دکترجعفر صابری بیوگرافی .معرفی آثار . سوابق . فعالیتها و دست نوشته ها
| ||
|
ضرورت دوستت دارم گفتن اینکه آدم به همسرش و یا عزیزش بگه که دوستت دارم عالی است و بطور کلی کمتر کسی در جهان است که تاثیراین جمله زیبا را نداند اما چرا نمیگیم مهم است! تا حالا شده به این موضوع فکر کنید وقتی برای طلاق و یا جدای ،مشاوره افراد مراجع میکنند چی میگن !؟ قالبلاً میگن همه چیزش خوبه اما یک عیب دارد! این عیب است که تمام خوبی ها را می پوشاند شما فکر میکنید این عیب بیشتر چیست!؟ عیبی که این فرد دچارش شده نشناختن درست کلمات و واژها است او دچار یک بیماری شده که در بعضی مواقع واژه های غلط را بکار میبرد و همین موضوع ساده باعث شده تا از نظر دیگران انسان مطلوبی نباشد! بیشتر ما تفاوت کلمات و وزن آنها را خوب می دانیم ولی برای بکارگیری درست آنها دچار مشکل هستیم به نوعی در بیشتر مواقع خساست می کنیم و یا از جمله نامناسب بهر میگیریم و یا جمله را کوتاه میکنیم و خلاصه نمیگویم که فرد مخاطب از کلام ما خوشش بیاید می گویم که خودمان خوشمان بیاید! و عجبا که باز می دانیم اگر از واژگان درست بهر جوایم بیشک صحم بسیاری از مشکلات حل خواهد شد و با محبت بیشتری از طرف وی روبرو میشویم. اگر حسادت ،غرور و موارد این چنینی را کنار بگذاریم کینه میتواند یکی از مهمترین این نوع برخوردها باشد ! بیشتر آدمها در بیان احساساتشان بسیار محتاط هستند و به نوعی میترسند ترس از اینکه شاید نتوان آنگونه که باید و شاید احساساتش را بیان کند و بخصوص در زندگی های زوج ها ای که چند سالی از زندگیشان گذشته است. علت بیشتر دلسردس ها و گفتار های غیر عاطفی رفتار های قبل و ما قبل خود ما است که میکشنش را در بیان این گونه می شنویم و یا می بینیم . دوستی میگفت وقتی من با خانم دعوا میکنم موقع خروجم از منزل کلی نفرینم می کند و بدون شک تمام روز به این فکر میکند که در بازگشت من به منزل ادامه را از کجا شروع کند ولی من باید هم به کار های بیرون برخوردهای اجتماعیم برسم و درست برخورد کنم و هم برای شب خودم را آماده نمایم ! ای جنگ ها و برخوردها کینها و درگیری های لفظی نه تنها سودی ندارد بلکه به مرور زمان آنچه ارزش و احترام بین زوجین است را نابود میسازد ! بعضی ها که فکر میکنند خیلی مترقی هستند در چنین مواقعی راه حل را جدایی و طلاق می دانند و با جملاتی مثل این که ما نمیتوانیم و بهتر است از هم جدا شویم و تفاهمی نداریم و …راه جدایی را انتخاب میکنند البته کم نیستند افرادی که تلاشی هم برای با هم بودن نشان میدهند اما در نهایت به جدایی می اندیشند . دوستی میگفت روزه گرفتن ما سخت نیست چون می دانیم سر یک ساعت می توانیم حسابی بخوریم و بیاشامیم ! این همان موضوع است وقتی ما به طلاق در انتهای کار ایمان داریم تلاشمان کمرنگ تر می شود که زندگیمان را بسازیم . در گذشته طلاق را یک کار بسیار ناشایست میدانستند و از هر صد اختلاف اگر داشت یکی به طلاق برسد بر خلاف این روز ها که از هر صد اختلاف بیش از هشتاد درصدش بیشک به طلاق ختم می شود و ده درصد دیگر نیز در صف طلاق قرار می گیرد و هر روز سردتر میشوند! و هزاران مشکل حل می شد اگر فقط انسان یاد می گرفت در هر شرایطی از واژهای درست و زیبا برای بیان احساسش بهر می گرفت،اینکه او لیاقت ندارد و باید با هرکس مثل خودش برخورد نمود را برای لحظه ای در یک طرف ترازو بگذارید و شخصیت ،دانش ،معرفت ،بزرگی ،خانواده، تحصیلات و …جایگاه خود را به عنوان یک انسان یا ابر موجود در کفه دیگر ترازو قرار دهید آیا باز از همین ادبیات بهره مند می شوید ؟ یا حق جعفر صابری موضوعات مرتبط: سر مقاله [ جمعه بیست و یکم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 22:20 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
دردهایم کمی مکث کردم دودل بودم که بگویم یا نه اما اسرارش باعث شد که بگویم و حالا او سکوت کرده بود و بعد گفت : کاملاً حق با شماست چند پزشک دیگر نیز همین موضوع را مطرح نمودن حتی یکی شان به پسرم گفت اگر امکان دارد با مادر تنها صحبت کنم و پسرم گفت می دانم چه میخواهید بگوید راحت باشید راستش من خودم هم بارها به مادر گفته ام ! بله آقا باشید و یا خانم داستان نیازهای جسمی و عاطفی در واقع همان چیزی است که از قبل خداوند در وجود انسان قرار داده و مبارزه با این طبیعت بشری در بعضی مواقع آسیبهای شدید روحی روانی و حتی جسمانی بوجود می آورد! سالهاست در جلسات مختلف خصوصی و عمومی سعی داشته و داریم به موضع درد های عاطفی و بیماری های روحی روانی و جسمانی افراد مجرد و یا اشخاصی که دچار طلاقهای عاطفی شده اند اشاراتی داشته ایم اما همواره بیشتر مخاتبین با ترس و حیا یی فراوانی به موضوع نگریسته اند و حتی وقتی از رابطه های شرعی سخن گفتیم با خجالت از موضوعات یاد می نمایند . جای تعجب است آنچه خدا و رسولش و حتی در قرآن کتاب آسمانی آمد نزد بسیاری قبیح و زشت حتی دور از اخلاق می نماید ،گوای ایشان از خدا و پیامبرش هم مومن تر هستند! اگر به دنبال یک جامعه سالم هستیم باید به خانواده و از همه مهمتر روابط بین زوجین توجه ویژه نماییم و اگر به هر دلیلی این رابطه دچار مشکل شده تا حد امکان برطرف شود و اگر هم بطور کلی روابطی وجود ندارد و همسری در گذشته و یا طلاق صورت گرفته راه ارتباط جدیدی مرتفع شود امیدوارم شرایطی حاصل شود تا بتوانیم به موضوع خانواده و ارتباطات عاطفی بین زوجین بیشتر و بهتر بپردازیم. یکی از این موضوعات روابط جسمی است که این روزها به دلایل مختلف از جمله اقتصادی ضعیف شده همچنین مسائل بهداشتی نیز باید به مهارت های زندگی افزوده شود که بسیار مهم است . مشاوران ما در ارائه این گونه خدمات حتی بصورت رایگان و جهت تحکیم خانواده در خدمت شما هستند . یا حق جعفر صابری موضوعات مرتبط: سر مقاله [ جمعه چهاردهم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 21:41 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
داری چیکار میکنی!؟ خیلی از ما چنان درگیر با خودشان شدن که نمیدانند چه میکنند و چگونه به خود لطمه می زنند !در بیشتر مواقع لجبازی از موارد دیگر مثل حسادت و کینه یا رقابت پیشی میگیرد و انسان با لجبازی اول به خودش و بعد به دیگران بشدت لطمه وارد می نماید ،او می اندیشد که باید کاری کند تا طرف مقابل را ادب نماید و به او بفهماند که حق با او نیست و ... این لجبازی و اصرار برای اثبات خویش به دیگران شیرین ترین لحظات زندگی و عمر ما را نابود میسازد ! با خودمان چه میکنیم ما چه میدانیم ساعتی دیگر زنده هستیم یا نه این مسیر کوتاه عمر برای ما چه پیشبینی های نموده و از همه بدتر این که با چنین رفتاری با شدت تمام به بیشتر اعضاء حیا طی جسممان نیز لطمات شدیدی را وارد میسازیم و باخشمی که داریم به دنبال قربانی میگردیم که در بسیاری مواقع عزیزانمان خواند بود! گرچه راه درمان این گونه بیماری ها طولانی است اما اگر شخص بخواهد میتواند با قرار دادن خیش در مسیر درمان به مرور رو به بهبود برود . دردناک این است که در بیشتر مواقع فرد خود نیز باور ندارد که بیمار است و سعی میکند دیگران را مقصر بداند تا از رفتار ناشایست خود دفاع نماید. بیماری لجبازی خیلی شبیه کینه ورزی است با این تفاوت که در کینه ورزی فرد تحمل بیشتری برای جبران نشان میدهد اما در لجبازی بیمار بشدت تمایل دارد خیلی زود تلافی نماید و انتقامش را دو یا چند برابر از طرف مقابل بگیرد. رفتار های پرخطر و همراه با توهین و تحقیر از نشانهای لجبازی است و نکته جالب ایناست که گاهی افراد لجباز در مقابل هم قرار میگیرند و هم به خود و هم به اطرافیانشان لطمه میزنند. تمرین صبر و شکیبایی به همراه تحقیق و گفتگو برای روشن شدن اصل ماجرا میتواند بهترین راهکار برای جلوگیری از آغاز لجبازی باشد . لجبازی ریشه در کودکی ما دارد روش های نادرست تربیتی و برخورد های والدین یا نزدیکانمان پس باید پذیرفت که قربانی شده ایم ولی میتوانیم خود را درمان کنیم . عشق ورزیدن به دیگران رفتن به طبیعت ایجاد علاقه به هنر ،حضور در نمایشگاها و یا موزه ها ،شنیدن موسیقی ملایم و دیدن فیلم های عاطفی از جمله راه های درمان است که به مرور میتواند به ما کمک کند مراقبه و حضور در کلاسهای مدیتیشن رقص و شادی همه و همه این بیماری را در ما کم رنگ خواهد نمود . اما اگر به درمانش همت نکنیم بخصوص برای آقایان بسیار خطر ناک است که در بعضی مواقع کاهی به قتل نیز ختم می شود ! لجبازی در زندگی زناشویی سرانجام مطلوبی ندارد و لذا درمانش را بشدت برای دوستان پیشنهاد مینمایم . فراموش نکنیم لجبازی آغاز خشم است و خشم همواره قربانی میگیرد ! یا حق جعفر صابری موضوعات مرتبط: سر مقاله [ جمعه هفتم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 14:22 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
بنام خدای بخشنده مهربان
قلکها حضرت پیر جناب شمس الحق تبریزی قدس الله سره العزیز می فرماید:ایام را از شما مبارک باد،ایام می آیند ،تا بر شما مبارک شوند،ولیکن در حقیقت ،مبارک شما یید! همراهان دل :در مراتب سیر و سلوک عرفان عملی ,تحول روزگار رو با تعالی اندیشه و زدودن غبار از آیینه ی دل،و شنیدن و سماع ندای روح هادی الهی ،به گوش هوش جان ،و همچنین جدیت سالک صادق،در هجرت از شام تاریک و ظلمانی و فانی وجودش ،به قصد صادق و نورانی و باقی حضور حضرت دوست ،ارزیابی میکنند.برای همین است که در دعای تحویل سال ،کشکول گدایی و نیاز ،به درگاه آن بی نیاز مطلق ،آن محبوب ازلی می بریم و می گوییم « یا مقلب القلوب و الابصار؛ یا مدبر اللیل و النهار؛ یا محول الحول و الاحوال؛ حول حالنا الی احسن الحال » همسفران گرامی در این جهان فانی ایامی کبارک است که که پندار و گفتار و کردار نیک ،در ظرف وودی یک انسان عارف و متعالی ،مجال ظهور و بروز ثبوت پیدا کرده و به واسطه ی فانی شدن او در وجود حضرت حق ،دم حی الی و ابدی و نفس رحمانی و اسم محیی یا همان آب حیات عشق ،از نی وجودش در 18000عالم جاری و ساری بشود، آب حیات عشق را در رگ ما روانه کن آینه ی صبوح را ترجمه ی شبانه کن و در نهایت به سالک ،عارف متحول شده و به کمال رسیده که به سر موتوا قبل ان تموتوا دست یافته ،خلیفته الله فی الارض یا اشرف مخلوقات و یا منظور حضرت الله سبحانه و تعالی از خلقت این جهان بر تجلی اسماء و صفات الهی ،گفته می شود،و شاهد این ادعا در حضرت قرآن در سوره مبارکه ی ذاریات آیه 56ستتر است می فرماید:و ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون و از منظر اهل الله و متقین لیعبدون میسر نمی شود ،مگر اینکه ابتدا ،لیعرفون یا همان شناخت و معرفت الله حاصل شده باشد تعطیلات نوروزی سال 1403 نیز به پایان رسید و به دلیل همزمان شدن با ماه مبارک رمضان و تعطیلات عید سعید فطر کمی هم طولانی تر شد گرچه در بعضی شهر ها مانند قزوین ایام نوروز و دید و بازدید ها تا پنجاه روز بعد از عید نیز ادامه دارد و مردم عید دیدنی می روند اما این روز های خوب به پایان رسید و کم کم کار و زندگی روال همیشگی خود را شروع نمود.
قدیم عید که میشد برای گرفتن عیدی به دیدن بزرگتر ها میرفتیم و میدانستیم عیدی خواهیم گرفت این عید ها بیشتر وقتها یک جفت جوراب بود که یا نخی بودند و یا پلاستیکی همچنین گاهی وقتها تخم مرغ هم می دادند که رنگی شده بود و جان میداد برای بازی تخم مرغ بازی و یک وقتها هم اسکناس نوعی بود که میگرفتیم . سالها پیش بیشتر کودکان و نوجوانان هم سن و سال آن روز های ما تصمیم می گرفتند که عید هایشان را جمع کنند و در قلکی بریزند و در پایان تعطیلات این قلک را میشکستیم تا بینیم چقدر پول جمع کردیم و با شمردن هر یک از سکه و اسکناسهای نو کلی خوشحال میشدیم . امسال عید با ماه رمضان یکی شده بود و ما دلخوش بودیم که مهمان خود هستیم و برایمان مهم است که بدانیم در پایان این روزها چقدر عیدی گرفتیم ! اصلاً کاری کردیم که عیدی بگیریم و اگر قلک مان را بشکنیم چیزی در آن هست که شادی مان را افزون نمایند؟ نوروز طبیعت آمد و همچنین عید رمضان هر یک می بایستی تغییرات زیادی در روح روان ما بوجود می آورد آیا ما توانستیم این تحولات را در خود بوجود بیاوریم ؟آیا لایق دریافت عیدی بودیم؟ آیا می توانیم امیدی به فصل تابستان و رسیدن میوه ای مان داشته باشیم ؟آیا برگی در پاییز از ما زد می شود و به زمستان میرسیم که بار را دوباره ببینیم ؟ خودخواهی غرور تکبر حسادت و دها درد دیگر آیا به ما مجال زیستن خواهد داد ؟ چگونه یکدیگر را قضاوت میکنیم ؟اگر از کسی کمک خواستیم و او به هر دلیلی نتوانست خواسته ما را پاسخ دهد آن شخص نزد ما تمام شده است ؟ دها سوال از خود و باورهایمان است که اگر عاقل باشیم قبل از شکستن قلک ما میدانیم که بالاخره چیزی در آن خواهیم جست یا نه! امیدوارم تا دیر نشده کاری برای خودان کنیم و دلهایمان را شاد نمائیم . یا حق جعفر صابری سال پیش روی خوبی داشته باشیم آمین موضوعات مرتبط: سر مقاله [ جمعه دهم فروردین ۱۴۰۳ ] [ 18:32 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
زنم را کتک زدم! وقتی مردی با شرمندگی می گوید زنم را کتک زدم من فکر میکنم میفهمم چه می گوید ! کمتر مردی دوست دارد همسر و شریک زندگیش را کتک بزند و با کمال احترام باید بگویم به نتیجه ترین کار ممکن همین است!بعنوان یک مرد شاید برای لحظه ای آرام شویم ولی خیلی زود به این نتیجه میرسیم که بی فایده بود زنا بیشتر واقع زبانی گزنده دارند و این موضع گاه تا مرز جنون مردان را پیش میبرد طوری که آنان از دست داده و سعی میکنند با زدن سیلی و یا مشت و لگد خودشان را آرام کنند گویی دشمنی قوی در مقابلشان ایستاده و تنها راه همین کار است ! بیشتر ما در زمان کودکی و نوجوانی تجربه تنبی در مدرسه را داشتیم وهمواره نصیحت والدین مان این بود که : چوب معلم گله هرکی نخوره خوله! سوال این است چقدر آن تنبی بدنی معلم و یا والدین مان تاثیر مثبتی روی تربیت و یا موفقیت ما داشته !؟ کم نیستن افرادی که به دلیل همین برخورد های خشونت آمیز دچار مشکلات زیادی شده اند و حتی در نهایت کانون خانواده شان از هم پاشیده شده است! خانم ها شاید فراموش کنند چرا کتک خوردن ولی هرگز فراموش نمیکنند که کتک خوردن! و به شما قول میدم کتک زدن زن هیچ تاثیر مثبتی روی رفتار او نخواهد داشت که بد تر هم میشود و در تمام طول زندگی به خصوص سالمندی همواره آن را به بدترین شکل ممکن به شما گوشزد می نماید . هرگز از زور بازو برای تربیت استفاده نکنید نه تنها همسرتان را بلکه هیچ انسانی را بخصوص فرزندانتان که نتیجه بسیار بدی به همراه خواهد داشت. شاید جایی در این خصوص اندرزی شده باشد اما قبل و بعدش نیز مطالبی هست که بد نیست آنها را بیشتر مورد امتحان قرار دهید . خشونت بر علیه زنان در دنیا سالهاست انجام می شود ومتاسفانه در بیشتر کشور های مدعی حقوق بشر این موضوع بیشتر هم به چشم میخورد . همانطور که گفته شد یکی از مهمترین دلایل خشونت علیه زنان بدزبانی و توهین و یا خیانت است که ریشه در موارد گوناگونی از جمله کودکی فرد دارد بعضی از بانوان در خانه پدری احساس راحتی و استقلال زیادی داشتن و حتی بنوعی مورد توجه زیاد والدین بوده اند در صورتی که منزل همسر این آزادی بیان و رفتار کمتر میشود و یا بالعکس دلیل سر کوی های فراوان منزل پدری با روحیی پرخاشکرانه با همسرش برخورد می نماید و نتایج نامطلوبی دارد . در هر صورت برای داشتن زندگی سالم احترام متقابل لازم و الزامی است و در صورت پرخاشگری و برخورد همسر باید بلافاصله از موضع خود خارج شوند تا مورد آزار جنسی قرار نگیرند و در یک پروسه قانونی درست اسباب درمان و یا ترک زندگی را فراهم سازند تا آسیبی نبیند. اینکه بخواهیم بانوان را از حقوق قانونی خود جلب نماییم کار درستی نیست اما در شناخت کلی باید دانست که بیشتر مواقع درست یا غلط مردان از برخورد فیزیکی استفاده می نمایند و شایسته است در آموزش های بل از ازدواج خانم ها بیاموزند در برخورد با این افراد از چه ادبیات گفتمانی استفاده نمایند. روز جهانی زن بر همه بانوان مبارک. یا حق جعفر صابری موضوعات مرتبط: سر مقاله [ دوشنبه هفتم اسفند ۱۴۰۲ ] [ 22:54 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
گناه خوار شاید کمتر با این واژه آشنا باشید ، اما بیشتر آدما بخصوص مادرا بدجوری گناه خوار هستند !داستان این است که وقتی عزیز گناه میکند و قصر است گناه خوار سعی دارد تا تقصیر ها را به گردن بگیرد .و یا از حقوق و حقش می گذرد تا بای عزیزش اتفاقی نیفتد. وقتی فرزندمان اشتباهی مرتکب میشود و قرار است با او برخوردی صورت بگیرد یکی از مهم ترین افرادی که سعی میکند موضوع را حل و فص نماید مادر است که با وساطت قرار دادن خود و یا ناچیز شمردن موضوع و خطا سعی میکند تا از فرزندش رفع اتهام شود و این روش حمایتی نا بخردانه چنان در زندگی فرزندانمان تاثیر منفی میگذارد که تا سالها نتیجه گریبانگیر اول خود فرد بعد والدین و حتی همسر و فرزندانش خواهد شد !چنین شخصیتی که همواره از او حمایت شده در برخورد با مشکلات زندگی بیشتر مواقع بطور مستقل دچار بحران میشود و نمیتواند کار ها را درست پیش ببرند اگر مذکر باشند بیشتر متکی ب مادرش متکی است و همین مسئله باعث میشود تا با همسرش نیز دچار مشکل شود و دخالت های مادر در زندگی آنها زیاد خواهد بود . گناه خوار به اشکال دیگر نیز مشکل بوجود میاورد برای نمونه در محل کار خود همکاران را دچار مشکل میکند و از او به عنوان یک نیروی ساده لو یاد میشود و دیگران از او سو استفاده مینمایند. و متاسفانه او از این موضوع نه تنها دلخور ریست که بسیار خرسند هم می باشد! با کمی توجه به اطرافمان اگر در وجود خودمان ای نوع گناه خواری را نیابیم ک بی شک خواهیم یافت در بین نزدیکان ما هستند این گونه افراد . راه درمان نیز در این سادگی کمی دشوار است چرا که برمیگردد به کودکی این افراد و یا خودمان پس بهتر است در فرصت مناسبی کمی خویشتن را پالایش نمائیم و بعد به درمان عزیزانمان کمر همت ببندیم چرا که این گونه افراد ناخواسته به خود نیز لطمه می زنند. یا حق جعفر صابری موضوعات مرتبط: سر مقاله [ یکشنبه ششم اسفند ۱۴۰۲ ] [ 22:37 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
خوش خبر باش ای نسیم شمال ما فال میگریم که چی بشه؟ بیشتر ما آدما وقتی با کسی در باره موضوعی مشورط میکنیم به دنبال جواب منتقفی نیستیم ! چطور ؟ چون اگر او به ما گوشزد کند که این مسیر و یا رفتار مان درست نیست و باید حق را به طرف مقابل و یا ...بدهیم دها مورد میآوریم که نه شما خوب متوجه نشدید ...بله ما به دنبال تائید خودمان واندیشه و رفترمان هستیم و در نهایت هم با کمی دلخوری مسر مان را ادامه میدهیم کری را که باید انجام ندهیم را انجوام میدهیم ! وقتی فال حافظ میگیریم به دنبال یک همزاد پنداری هستیم حافظ اگر از حال من با خبر بود که بود اگر نه په اشکال دارد تفعل دیگری میزنیم و یا حتی باقران هم همین گونه برخورد میکنیم و استخاره هایمان اگر وب بود که بود اگر نبود یک یا چند بار دیگر بالاخره باید یکی آن شود که ما دوست داریم بشود ! در زندگی شخصیمان هم روش مشاورما این گونه است ،اگر دوستی به ما پیشنها کند برای بهبود مسائل با یک مشاور مشورط کنی بد نیست اگر ملاحظه او را نمائیم و چیزی نگوایم اما در دل میگوایم خودت دیوانه هستی من برم دکتر؟ بیشتر ما تفاوت دکتر روانشناس با روانپزشک و یا مشاور و ممدکار را نمیدانیم و و یا اگر هم تفاوتش را میدانیم خود را در بیشتر موارد بالاتر از ایشان دانسته و با لبخند میگوایم بیشتر این دکترا خودشون مشکل دارند! سرمایه گزاری میخواهیم بکنیم خانه بخریم و یا سفر مهمی برویم فغال مگیریم و استخاره اما مشاوره نه! با آدمهای اطرافمان درد دل میکنیم و در بیشتر موقع به حرفشان گوش میکنیم و میگیم او با تجربه بود این کار نیز در مواقع زیاد بدان دلیل است که در صورت نیاز تقصر هارا به گردن دیگری بیندازیم ! زندگی ما در گرو همین انتخاب های درستو یا غلط است اگر سرنخ زندگیمان را به دست افرادی بدهیم که در اطافمان هستند برای مشکلاتمان راه حل درست را انتخواب نکردیم البته چه بسا باشند عزیزانمان که دانش و سواد لازم را برای راهنمایی مان داشته باشند که زهی سعادت اما شایسته است از شخصی که منافعی ندارد وبدور از موضع است نیز مشورت نمائید. آرزوی بهروزی بای شما داریم و خرسند هتیم تا در صورت نیاز شما مشاوه رایگان برای تحکیم خانواده ها را در ساعت اداری داشته باشیم . شمار تلفن 02144608672در این خصوص تعین شده است. یا حق جعفر صابری موضوعات مرتبط: سر مقاله [ جمعه بیست و هفتم بهمن ۱۴۰۲ ] [ 23:2 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
خوش خبر باش ای نسیم شمال ما فال میگریم که چی بشه؟ بیشتر ما آدما وقتی با کسی در باره موضوعی مشورط میکنیم به دنبال جواب منتقفی نیستیم ! چطور ؟ چون اگر او به ما گوشزد کند که این مسیر و یا رفتار مان درست نیست و باید حق را به طرف مقابل و یا ...بدهیم دها مورد میآوریم که نه شما خوب متوجه نشدید ...بله ما به دنبال تائید خودمان واندیشه و رفترمان هستیم و در نهایت هم با کمی دلخوری مسر مان را ادامه میدهیم کری را که باید انجام ندهیم را انجوام میدهیم ! وقتی فال حافظ میگیریم به دنبال یک همزاد پنداری هستیم حافظ اگر از حال من با خبر بود که بود اگر نه په اشکال دارد تفعل دیگری میزنیم و یا حتی باقران هم همین گونه برخورد میکنیم و استخاره هایمان اگر وب بود که بود اگر نبود یک یا چند بار دیگر بالاخره باید یکی آن شود که ما دوست داریم بشود ! در زندگی شخصیمان هم روش مشاورما این گونه است ،اگر دوستی به ما پیشنها کند برای بهبود مسائل با یک مشاور مشورط کنی بد نیست اگر ملاحظه او را نمائیم و چیزی نگوایم اما در دل میگوایم خودت دیوانه هستی من برم دکتر؟ بیشتر ما تفاوت دکتر روانشناس با روانپزشک و یا مشاور و ممدکار را نمیدانیم و و یا اگر هم تفاوتش را میدانیم خود را در بیشتر موارد بالاتر از ایشان دانسته و با لبخند میگوایم بیشتر این دکترا خودشون مشکل دارند! سرمایه گزاری میخواهیم بکنیم خانه بخریم و یا سفر مهمی برویم فغال مگیریم و استخاره اما مشاوره نه! با آدمهای اطرافمان درد دل میکنیم و در بیشتر موقع به حرفشان گوش میکنیم و میگیم او با تجربه بود این کار نیز در مواقع زیاد بدان دلیل است که در صورت نیاز تقصر هارا به گردن دیگری بیندازیم ! زندگی ما در گرو همین انتخاب های درستو یا غلط است اگر سرنخ زندگیمان را به دست افرادی بدهیم که در اطافمان هستند برای مشکلاتمان راه حل درست را انتخواب نکردیم البته چه بسا باشند عزیزانمان که دانش و سواد لازم را برای راهنمایی مان داشته باشند که زهی سعادت اما شایسته است از شخصی که منافعی ندارد وبدور از موضع است نیز مشورت نمائید. آرزوی بهروزی بای شما داریم و خرسند هتیم تا در صورت نیاز شما مشاوه رایگان برای تحکیم خانواده ها را در ساعت اداری داشته باشیم . شمار تلفن 02144608672در این خصوص تعین شده است. یا حق جعفر صابری موضوعات مرتبط: سر مقاله [ جمعه بیست و هفتم بهمن ۱۴۰۲ ] [ 22:24 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
خیریه صالحان صادق دوستی لطیفه ای را برایم تعریف کرد که شخصی نذر می کند با نمرات عالی در رشته پزشکی دانشگاه دولتی قبول شود و مادر هفتاد سالش پیاده برود کربلا زیارت ! شاید اولش خند دار باشد ولی وقتی در جامعه نگاه میکنیم میبینیم کم نیستن آدم ها و یا مراکز خیریه ای که نظر میکنند به نیازمندان خدمت نمایند اما از جیب مردم عادی و با تماس گرفتن یا پیام دادن از مردم می خواهند تا در یک کار خیر شرکت نمایند و این گونه در ثواب نذر آنها شرکت نمایند طرف در شبکه های اجتماعی از خانواده یا شخص نیازمندی تصاویری را پخش میکند حتی نسخه های پزشک معالج را هم می گذارد نشان میدهد که صادق است نسخه های که متعلق به یک یا چند سال قبل هستند و اینگونه مردم دلسوز و انسان دوست را سرکار گذاشته حسابی را هم میدهد و با این فرمایش که کمیته امداد اما و یا بهزیستی کارشان درست نیست و خلاف میکنند اما ما درست هستیم و آنها به غزه و عراق کمک میکنند و ما به مردم خودمان انگیزه کمک رسانی را در دل ما چند برابر نموده جیبمان را خالی می نمایند کاری که در نوع خودش شایسته و زیبنده نیست. بعضی ها هم از حد گذرانده و خانم های را استخدام میکنند تا با تلفن تماس بگیرن دو بعد از معرفی مراکز خیریه شان بگویند کودکی نیاز مند است یا زنی سرپرست خانواده است و خلاصه بیماری هست که نیاز به دارو دارد و صد البته هستند مراکز خیریه ای که کارشان واقعی است ولی هرگز بانوان محترم را استخدام میکنند تا با در دست داشتن قبض کمک کنار عابر بانک ها و یا سر چهارراه ها از مردم تقاضای کمک نقدی نمایند آن ها با رسید و معرفی نامه رسمی از خیریه خودشان! بطور یقین استعلام اینگونه موارد کار سادهای نیست و شایسته هم نمی باشد اما خبر خوش اینکه هرگز مراکز نیکوکاری و خیریه اینگونه عمل نمی نمایند و برای نام های مبارکشان بسیار ارزش و اعتبار قائل هستند نامهای که با اسما الهی و یا اهل بیت مزین شده این ها اوام فریبی است و دور از اخلاق در حال حاضر یک سیستم یکپارچه تمام نیازمندان واقعی ر شناسایی و در اختیار مراکز رسمی خیریه قرار میدهد و ثبت اسناد نیز به شناسایی افراد کمک میکند شما می توانید برای شناسای فرد و یا افراد نیازمند به مراکز رسمی خیریه و یا نیکوکاری با نشانی و آدرس قانونی مراجعه نمایید و کمک های خود را به دست اهلش بسپارید . این مرکز با در اختیار داشتن این شبکه اطلاع رسانی بلافاصله از واقعی بودن فرد نیازمند حتی مقدار کمک های دریافتیش شما را مطلع می سازند . موسسه آشتی بیش از سی سال است که بخشی از خدمات بشردوستانه خود را در قالب و چهارچوب دولتی و قانونی به انجام میرساند با آخر تمام مجوز های لازم و لی تاکنون از این روشها بهره گیری نموده و امیدوار هستیم دوستان خیر و بزرگوار نیز بخصوص این روز های سرد زمستان و در آستانه ماه مبارک رمضان و عید نوروز به یاری هم نوعان خود بشتابند اما از راه درستش . یا حق جعفر صابری 1-این یک نام است و هیچ ربطی به هیچ مرکز و خیریه ای ندارد ! موضوعات مرتبط: سر مقاله [ شنبه سی ام دی ۱۴۰۲ ] [ 17:5 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
مداد تراش
قدیما برای تراشیدن مداد ها از همان قم تراش استفاده میکردن و با حساسیت زیادی آرام آرام از اطراف نک میزنن تا نک کمی پیدا میشد و برای همین عمر مداد ها بیشتر بود حواس ما هم به نک مداد ها مون بود!با آمدن مداد تراشهای مختلف بخصوص رومیزی کار ساده تر شد نوک مداد را میزاشتیم تو مداد تراش و تمام ،گاهی وقتها حتی متوجه نمیشدیم یکی دو بار نک می شکست و دوباره می تراشیدیم !بی خبر از قد مداد که کوتاه و کوتاه تر میشد! نگو چرا بعضی ها کم میارن ،یه وقتایی ما آدما میشیم مداد تراش و از قد و قیافه و روح و روان طرف مقابل می تراشیم بعد هم میگیم دیدی کم آوردی دی نتونستی تو که مردش نبودی چرا ؟! عزیزم جانم شلنگ آب را حتی اگر بکشه دویست و بیست لیتری هم باشه یه جای پر میشه ! و بد تر از همه اینه که این آدم دیگه آدم سابق نمیشه بدجوری حالش خراب میشه و سالها یا شاید تا آخر عمر نتواند به کسی اعتماد کنه و تو نابودش کردی حتی اگر بار ها وبار ها بگی ببخشید اون میبخشه اما نمیتونه فراموش کنه این رسم زندگی است! همه چیز از زبان شروع میشه صد البته فقط زبان نیست گاهی زبان بدن و رفتار های ما چنان جراحتی بر پیکر طرف مقابل وارد میکنه که هرگز با هیچ درمانی بهبود حاصل نمیشه یه حرف نادرست یه ذهن غلط و از همه بدتر مادر همه اینها دروغ هرچی ساختیم را نابود میکنه دیگه نمیشه به این آدم هیچ جوری اعتماد کرد طرف صحبت من آن که نابودش کدی نیست خود تو هستی تو که باید بدانی تا آخر عمرت چه بخواهی چه نخواهی باید در انتظار تاوان این رفتارت باشی فکر نکن زدی و رفتی فکر نکن حقش بود به این فکر کن که دیر یا زود تو همین دنیا چنان تاوان رفتارت را خواهی دید که باورت هم نمی شه ! کاشکی مالی باشه یه جای خواندم کشاورزها یک دانه گندم می کارند و شاخه هفتاد تایی برداشت میکنند من میخوام بگم این جا همان جاست یک میکاری هفتاد تا برمیداری همچین که خودت هم نمیفهمی و ای کاش که میفهمیدی! همین یا حق جعفر صابری کسی که سنگدله شاید یه روزی مهربون بوده شکستن اعتمادشو وقتی خیلی جوون بوده هر اندازه که میجنگه بازم حس میکنه بس نیشت مثل تبعیده تنهاییش که منتظر هیچکس نیست شاید پلای برگشتو خودش عمدا خراب کرده هزار بار با سفید باخته سیاه و انتخاب کرده شاید به هر کی دل بسته ازش بدجوری رنجیده کسی که سنگدله شاید گذشته شو نبخشیده اگه بیرحمه تو حرفاش اگه مه گیر و مرموزه تو چشماش یه شبه تو شب یه جنگل داره میسوزه بازم فرارش از اینه که معلوم نشه غمگینه اونقد بهش دروغ گفتن به عاشقانه بدبینه شاید پلای برگشتو خودش عمدا خراب کرده هزار بار با سفید باخته سیاه و انتخاب کرده شاید به هر کی دل بسته ازش بدجوری رنجیده کسی که سنگدله شاید گذشته شو نبخشیده شاید پلای برگشتو خودش عمدا خراب کرده هزار بار با سفید باخته سیاه و انتخاب کرده شاید به هر کی دل بسته ازش بدجوری رنجیده کسی که سنگدله شاید گذشته شو نبخشیده موضوعات مرتبط: سر مقاله [ پنجشنبه بیست و یکم دی ۱۴۰۲ ] [ 18:1 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
من میخوامش!
با کمی شرم اما سبر و محکم در انتهای صحبت هایم پاسخم را فقط یک جمله گفت :من میخوامش! سالهاست که این گونه جملات را از دها نفر شنیده ام من میخوامش ،من خوشبختش میکنم ،ما میتونیم به همه چی برسیم و ... اما چند سال بعد حرفها و توهین ها و خلاصه جدایی ها ! تجربه به من نشان داده بیشتر اینگونه دوست داشتن ها بعد از مدتی به رابطه های سردی منجرب میشه و طرفین بیش از زمان دوست داشتن هایشان از هم متنفر میشوند و صحبت از فاصله های زیادشان با یک دیگر میکنند. یک بار دیگر به دوست جوانم گفتم : عالم عاشق ز عالم ها جداست عشق اسطرلاب اسرار خداست طرفین بخصوص جوانان با تربیتی که در خانواده داشتن و همیشه به آنچه دوست داشتن رسیدن برایشان حذف رسیدن به دلدار است همین! مثل یک تشنه که نیتش سیراب شدن است،مثل یک گرسنه که فقط می خواهد سیر شود،مثل یک ورزشکار که حدفش قهرمانی است و مثل یک کوهنورد که حدفش فتح قله است هرچه بلندتر بهتر هرچه دست نیافتنی تر عالی تر این همه ی هدف او است و در پایان او است که می ماند با یک شی بدست بدست آورده شده که دیگر هیچ ارش و جزابیتی برایش ندارد! من میگویم: بیشتر ما به دنبال بدست آوردن هستیم که از دست بدهیم! شایسته است پس از دست یافتن به خواسته هایشان یاد بگیرند که چگونه آن را حفظ نمایند ،با پذیرش و درک متقابل با صبرو حوصله نشان دادن بیشتر از گذشته ! دوست من آقا جان اگر تو عاشق خنده اش در جمع شوخ طبعی هایش اجتماعی بودنش و یا لباسها و آرایشش بودی حالا باید بدانی این همان خود اوست و تو میتوانی او را تغییر دهی و قرار هم نیست تغییری صورت گیرد تو مالک هیچ چیز او نیستی و همین طور خانم محترم شما نیز فراموش نکن این همان مردی بود که تو اینگونه عاشق دلبری هایش شدی و امروز نمی توانی به این رفتارش عکس العمل مخالف نشان دهی او این گونه است با رفتارش دلربایی میکند و هر زمان امکان دارد دل کس دیگری را ببرد ! خانم جوانی می گفت من فکر میکردم بعد از ازدواج می توانم او را تغییر بدهم !و مرد دیگری میگفت : او عاشق من بود گفتم شاید بخاطر من از کارهای گذشته دست بردارد! دوستان نمیگویم نمیشود اما متاسفانه باید بگویم بسیار دشوار است ...خیلی دشوار تا حد غیر ممکن ! حالا اگر میخواهید یا حق جعفر صابری و چه زیبا گاندی به عشقش مینویسد: خوبِ من ، هنر در فاصله هاست یا کمبودهایت هستند یا آرزوهایت . من باید بهترین خودم باشم برای تو و تو باید بهترین خودت باشی و بشوی برای من …. خوب ِ من ، هنرِ عشق در پیوند تفاوت هاست و معجزه اش نادیده گرفتن کمبودها … تـمام غصه ها از همان جایی آغاز می شوند که ، ترازو بر می داری می افتی به جان دوست داشتنت . انـدازه مـی گـیـری! بـه آنـجـا کـه زیـادتر دوستش داشته ای، کـه زیـادتـر گذشـتـه ای، و توقع آغاز همه ی رنج هاست ………
زندگی ست دیگر... موضوعات مرتبط: سر مقاله [ پنجشنبه بیست و یکم دی ۱۴۰۲ ] [ 17:59 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
کباب
یکی از لذت بخش ترین تصاویری هرگز از دیدنش سیر نمیشم شادی مردم بخصوص در رستورانها است می نشینند و در انتظار غذا هستند تا کارسون برایشان در سینی های بزرگ سرویس بیاورد و آنها با چشمانشان مسیر قرار دادن ظروف را دنبال میکنند بخصوص آقایان که می خواهند متمان شوند همچی خوب تقسیم می شود و از عزیزان به بهترین شکل ممکن پذیرای خواهند شد. مرد چشمانش برق میزند خوشحال است و احساس غرور می کند،خدایا این حس زیبا را همیشه برای مردهای خانه حفظ کن و ای بانو بدان که این مرد برای لقمه لقمه های امروز تلاش کرده و از شادی تو فرزندانش شاد می شود خوشحال است که تو خوشحال هستی و لذت میبرد از لذت بردن شما او شاد است و خدا هم از این شادی شاد است ! صدای خنده بچه ها وقتی کباب می خورند و بعدش بطری نوشابه را سر میکشم زیباترین تصاویری است که لااقل در این روز ها ی سخت زندگی آدم های اطرافمان می توانیم ببینیم. خدایا این تصاویر را بیشترو بیشتر نشانمان بده! روز مرد پیشاپیش مبارک موضوعات مرتبط: سر مقاله [ پنجشنبه بیست و یکم دی ۱۴۰۲ ] [ 17:57 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
دکتر جعفر صابری روز زن
روزت مبارک بانو سالهاست که به مناسبت روز مادر جشنی گرفته میشود و به همین بهانه خیلی ها به ساغ مادرشان میروند و لحظات شیرینی رغم میخورد . گرچه احترام به والدین بخصوص مادر به روزی و ساعتی تعلق ندارد و آنا واقعی همواره باید به بزرگان خود اللخصوص پدر مادرش احترام بگذارد اما این روز هم بهانه خوبی است برای عرض ارادت و خدمت مادری که با هر بار زایمانش نیمی از وجود و جوانیش را در پیاله جانه فرزند میریزد تا جان بگیرد ،مادری که هرزمان احساس نماید فرزندش نیاز به یاری دارد از جانش نیز مایه میگذارد و صد البته این گونه مادران هستند که لایق تقدیر و تشکر میباشد نه متاسفانه مادرانی که این روز ها به سادگی تمام ارزش های مادرانه خود را فراموش کرده و بای ساعدت و خوشی خودشان راحت فرزندانشان را نادیده می گیرند مادری که با کمترین موضوعی ساز طلاق و جدای را مطرح مینماید و بی تفاوت به آینده فرزندش فقط برای خوشی و لذت بیشتر از همه چیز میگذرد . متاسفانه این روز ها کم نیستند زنانی که با بی تفاوتی نسبت به ارزش واقعی خود و جایگاهشان به دلایلی مانند اشتغال تحصیل و یا مطالبی از ای دست ساز سازگاری را کوک میکنند و زندگی خودشان را ترک می نمایند صد البته تحصیل و کار هر دو می تواند نقطه رشد و فهم و درک اجتماعی هر فردی باشد اما به چه قیمتی و به چه منظوری راز خلقت انسان و جایگاه هر یک از زوجین مشخص است مرد ها با توجه به جایگاهشان اگر در انجام امور محوله کاستی نمایند ارکان خانواده متزلزل میشود و سختی کار بر دش بانوی خانه قرار میگیرد و اگر زن نیز به دنبال اموری که در درجه دوم و یا سوم بعد از همسری و مادری باشد بروند زندگی نابود میشود . اگر خانم خانه تصمیم گرفته کار کند این تلاش بیشتر و همت بالا ترای را میطلبد و مرد نیز باید به همسرش کمک نماید تا او نیز بتواند رشد نماید اما هرگز پدر ای مادر و یا بالعکس مادر جای پدر را در تربیت و رشد فرزند می تواند به نان کامل کند. خانواده نیاز به گذشت و همیاری دارد ،همسران باید متوجه شیطنت بعضی از اطرافیان خود باشند که گاه از روی حسادت با طرح موضوعات مختلف باعث دلگیر شدن یکی از طرفین می شوند و زندگی مشترک روز به روز رو به ناخشنودی میرود . هر انسانی می تواند با کمی اندیشیدن و گذشت حتی خودش مشکلات بوجود آمده را به سادگی حل نماید این روز ها کمتر کسی هست که نداند باید چگونه با شریک زندگیش صحبت کند تنها انسانهای نابخرد و نادان روشهای مانند لجبازی را برمیگزینند توهین و بی احترامی راهی است بی بازگشت و هر یک از طرفین چنان چه این راه را بروند باید بدانند که حتی اگر عذرخواهی هم ناید باز زخم عاطفی کلامشان همیشه در دل طرف مقابل خواهد ماند . امیدوارم با صبر و گذشت مادرانه گرامی هر تلخی شیرین شود و زندگی هیچ کودکی به خطر نیفتد روزت مبارک بانو! یا حق جعفر صابری موضوعات مرتبط: سر مقاله [ جمعه هشتم دی ۱۴۰۲ ] [ 17:30 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
شهر فرنگ در اواخر دوران قاجار واژه شهر فرنگ به دفتر فرهنگی ما افزوده شد و در شعر و ادبیات و حتی زبان معاوری مردم نیز راه پیدا نمود سینما نیز بی تاثیر نبود سفر های شاهان قاجار و بعد رفتن دانشجویان به خارج از کشور برای تحصیل همه و همه باعث شد تا ذره ذره در کنار بافت فرهنگ و رسوم ما آداب و رسوم غربی نیز جای برای خود باز نماید و صد البته واژگان غربی نیز به الفاظ ما افزود شد و حتی مردم عادی نز از مرسی بجای متشکرم و اوکی به جای فهمیدم و قبول دارم استفاده نمودن و گرچه سالهاست از زمان دولت پهلوی به خصوص پدر واژهای ایرانی را ترویج نمودن اما سرعت رشد غرب زدگی بیشتر بوده و مردم راحت تر با آنها ارتباط برقرار نمودن .گفتنی است این گونه مطالب و نفوذ فرهنگی بطور کلی اجتناب ناپذیر است و هر کشوری که رفت و آمد فرهنگی در آ وجود داشته باشد به مرور زمان دستخوش این گونه فعل و انفعالات می شود همین نوشته خود گواهی بر این ادعا است چرا که کلی کلمه با ریشه زبان عربی در آن بکار رفته است. اما اصل مطلب این است که چرا می گوییم مگر شهر فرنگ است !؟ یا اینجا شهر فرنگ است و یا شادی و خوشی را در شهر فرنگ می دانیم شادی و زندگی را در فرنگ جستجو میکنیم و اگر شخصی را می بینیم که با شخصیت به نظر می رسد می گوییم طرف از فرنگ برگشته و یا لباس نو تمیز می پوشد فرنگی حسابش میکنیم خلاصه گویا فراموش کردیم خودمان چه فرهنگ و تمدنی داریم و کشور ما قدیمی ترین کشور جهان بوده و هست بیشک انتقال فرهنگ و ادب بین مردمان یکی از راهای ارتباطی محسوب میشود نوع خوراک ،پوشاک و حتی سبک زندگی آموزش و همه و همه میتواند در بین مردمان جهان صورت گیرد اما با حفظ ارزشها و رسم و رسوم آن کشور! حفظ و ارائه ارزشهای هر ملت گرچه وظیفه دولت ها محسوب میشود اما مردم نیز بسیار در آن نقش دارند مراسمی چون شب چله یکی از آنها است که خدا را شکر این سالها ملت ایران خوب در برگزاری آن کوشا هستند و اما چه نیکو خواد شد که نام مفاخر گمنام کشورمان را نیز در این میان با درج گوشای از شناسنامه خدماتشان بای فرزندانمان به یادگار بگذاریم و آنها به خود باوری لازم برسند که بسیاری از این شخصیت ها در تاریخ جهان و دیگر کشورها و مردم چه نقش بسزایی داشته اند. چه نیکو است که سرآغاز کتاب های درسی و علمی دانش آموزان گوشه ای از زندگینامه این اشخاص نوشته شود تا فرزندانمان با آنها بیشتر آشنا شوند و به مرور به خودباوری ملی نیز نزدیک تر گردند و به دنبال شهر فرنگ و فرگی شدند نباشند. یا حق جعفر صابری موضوعات مرتبط: سر مقاله [ شنبه دوم دی ۱۴۰۲ ] [ 11:58 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
حق حیات گاهی مواقع تصمیمات ما بزرگتر ها تاثیر مستقیم و یا غیر مستقیم روزی زندگی حال و یا آینده اطرافیانمان بخصوص نسل جوان و در حال رشد خواهد داشت . اینکه ما چطور زندگی کردیم و یا آیا از زندگی و گذشته خود راضی هستیم یا نه یک بحث است ولی این که نسل جوان و نوجوان هم حقوقی برای زندگی دارند موضوع بسیار مهمی است ! ما نمی توانیم و نه حق نابودی زندگی و آینده نسل بعد از خود را داریم هر تصمیمی که امروز برای زندگیمان می گیریم اگر نابخردانه باشد آینده فرزندانمان راتحت تاثیر قرار میدهد پس باید با برنامه ریزی درست پیش برویم این موضوع از کوچکترین رکن اجتماع یعنی خانواده تا بزرگترین آن یعنی جامه و یا کشور حتی کل کره خاکی میباشد اینکه زباله های هسته ای را از جو کره زمین خارج نموده و در فضا معلق قرارمیدهند بی شک تاثیرات دراز مدت بر روی کره م خواهد داشت. ما نیز اگر به محیط زیستمان توجه لازم را نداشته باشیم این سرزمین ها بزودی نابود میشود اب و خاک از جمله مهمترین عناصر تشکیل دهنده زمین هستند و ما با تولید میلیونها تن زباله بیشترین صدمه را به محیط زیستمان وارد می سازد و تغذیه نامناسب یک فاجعه است که ما در کشور های ضعیف می بینیم بیشتر شاهد آن هستیم. افسردگی و نا امیدی از آینده و نگرانی های ما در ظاهر نشان نمی دهد اما در واقع به مرور زمان باعث کمبود انرژی مثبت در روابط مان میشود و روابط انسانها را نیز به سردی می کشاند و در این میان فرزندان ما بخصوص کودکان و نوجوانان بیشترین آسیب را می بینند . روح و روان و جسم آنها را ما آباد میکنیم اگر به فکر درست اندیشیدن و رفع موانع نباشیم آلودگی هوا تاثیر مستقیم به سلامنت افراد جامعه بویژه همین اقشار آسیب پذیر دارد ! شاید ما خسته از زندگی دل مرده و ناامید حتی تصمیم به خودکشی هم داشته باشیم این حق فرزندان مان است که به زندگی و آینده امید داشته باشند و ما موظف هستیم حق حیات را برایشان فراهم سازیم. اینکه ما افسرده و یا دل مرده هستیم باعث نمیشود حق زندگی و حیاط را از آنها بگیرم پس با تصمیمات درست من حق زندگی را برایشان بوجود بیاوریم. یا حق جعفر صابری
موضوعات مرتبط: سر مقاله [ شنبه بیست و پنجم آذر ۱۴۰۲ ] [ 14:19 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
بیا بیا بیا جلو تا بهت بگم! شاید شما هم در شبکه های اجتماعی این جمله را از افراد مختلف شنیدید که رو به دوربین و بای ارتباط با مخاطب میگه بابا جلو تا بهت بگم! و بعد شروع میکنه به گفتن مطالبی که مخاطب یا میداند و یا دوست دارد بداند! مثلاً این دارو برای رشد مو عالی رایگان و بدون هیچ هزینه ای در دسترس و خانگی است روغن سیاه دانه و...عجیب است این سیاه دانه برای همه چی هم مفید است ! البته اگر موضوع یادگیری ها فقط همین روغن روشت مو باشد خوب است چراکه در نهایت کارساز نخواهد بود و همین چند تا تار مو هم از بین میرود اما وقتی خطرناک می شود که موضع آیند زندگی خود و یا اطرافیان و یا فرزندانمان به میان می آید و فردی که به سختی میتوان صلاحیت وی را در بحث تربیت و مشاوره باور و قبول داشت به خود اجازه میدهد با مطالبی که انشالله از خواندن یک یا چند کتاب مشاوره و یا روانشناسی یا حضور در کلاس آموزشی آموخته را با کمال شجاعت به دیگران انتقال میدهد و می گوید این است که من می گویم. نقش تربیت فرزندان و زندگی مشترک و مطالبی از این دسته به شدت موضوعی عمیق و مهم است دانستن مکان ،زمان ،سن، تحصیلات ،گذشت و حال فرد و خلاصه مطالبی از این دست بسیار مهم و ضروری است تا بتوان یک مشاوره درست در اختیار طرف مقابل قرارداد ،این موضوع مانند مراجعه به یک پزشک است که تازه بعد از دیدن آزمایشهای مختلف و دانستن شرایط گوناگون فرد برایش نسخه می نویسد و چطور یک نفر با این سن و سال و یا دانشی که دارد به خود اجازه میدهد تا راحت از موفقیت و یا عدم موفقیت و یا بیماری روحی و روانی آدمها صحبت کند و صد عجب که بیننده به سادگی همزاد پنداری مینماید و خود را در همان شرایط قرار داده می اندیشد که باید روشهای پیشنهادی را به کار ببندد و نه تنها زمان و سرمایه خود را از دست می دهد بلکه بیشتر مواقع لطماتی غیر قابل برگشت نیز به خود و اطرافیانش نیز وارد می سازد. عرض کردم شاید بعضی آموزش ها مانند خیاطی ،نقاشی، مکانیکی و را بتوان در قالب بیا تا بهت یاد بدم رایگان پذیرفت ولی باور بفرمایید همان ها نیز شایسته و بایسته است که در نزد استاد و حضوری فرا گرفت تا به نتیجه مطلوب دست یافت . موضوع مهم انسانی و علوم انسانی بسیار مهم است و نمیتوان ساده پنداشته شود . تربیت کودک و نوجوان یکی از همین موارد بسیار دشوار است چرا که بخش مهمی از زمان ایشان در محیطی بجز منزل و خانواده سپری میشود و با افرادی مانند کادر آموزشی و یا دوستان و همکلاسی ها طی می گردد و شناخت روحیه و برخورد ایشان بویژه دوستانش برای تربیت درست لازم و ضروری است. اینکه شخصی می گوید فرزندان خود را رها کنید بگذارید مسیر های زندگی ا تجربه نمایند و به آنها اعتماد به نفس بدهید و ازادشان بگذارید نترسید و...این همه نشان از بی خردی انسان است شما یک گلدان گل ا به حال خود رها بسازید دها اتفاق برایش می افتد اگر جایش را عوض نکنید به موقع آبش ندهید خاکش را عوض نکنید به خاکش گود ندهید و خلاصه... چه بر سرش خواهد آمد ؟ کمتر استاد دانشگاه و یا روانشناس معتبر و مشاور کار بلدی را میشناسم که اقدام به تهیه چنین برنامه ها و یا فیلمهای نماید گرچه در طول عمر آموزشی خود صدها دانشجو را پرورش داده باشد . و کمتر خردمندی را میشناسم که اندوختهای گوهر بارش را رایگان و بدین شکل دم دستی در اختیار عموم مردم قرار دهد . هزینه مشاوره و حضور در دفتر خود من برای یک ساعت بیش از..... است و اگر دعوت شوم از ...... چرا و. به چه دلیل باید به دنبال کار رایکان باشم و در همان ابتدا خواهش کنم مرا ثبتو یا قلب سفید را قرمز کنند مگر اینکه به دنبال درآمد هستم تو که از درآمد میلیاردی سخن می گویی چه نیازی به این قلب رنگی داری ؟ دوستان و عزیزان همراه نزدیک به سه ده است که از عمر هفته نامه همسر میگذرد و دها صاحب نظر با وسواس خواصی مطالبشان در این مجموعه تقدیم نگاهای مهربان شما گردیده و از این بهر دانش و معرفت ما نیز بهره مند شده ایم و لذا دوستانه عرض میکنم بسیار مراقب باشید و هم هوشیارانه عمل نماید هر مطلبی را باور نکنید . تربیت کودک و نوجوان بسیار مهم است و روابط زناشویی نیز مهم تر از آن هرگز فرزندانتان را به حال خود بگذارید . یک مثال زیبا است که می گوید :توله سگی که زودتر از والدینش پاس کند خوراک گرگ ها میشود و مرحوم پدرم به شوخی می گفت :کره اسب از نجابت پس پس مادر رود کره خر از خریت پیش پیش مادر میرود! همین یک نکته طنز و بی تردید بسیاری از موارد را برای ما روشن می ساخت و امیدوارم به شما نیز کمک شایانی نوده باشد. یا حق جعفر صابری موضوعات مرتبط: سر مقاله [ شنبه چهارم آذر ۱۴۰۲ ] [ 19:50 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
من چقدر می ارزم؟
بیشتر ما آدمها ارزش واقعی خودما را فراموش کردیم و نمی دانیم همه وجود ما خلق شده تا به تکامل و رشد برسیم و این امر حاصل نمی شود مگر با اندیشیدن و تقویت ذهنمان !در بیشتر مواقع ما رشد خود را در در تحصیل و یا کسب درآمد و داشتن رفح میبینم که صد البته بخش ناچیز از رشد انسان را همین موارد در بر میگیرد اما به درستی اندیشیده ام که راز خلقت ما و این همه کهکشانها تنها رسیدن به مدرک تحصیلی و ثروت بوده ؟ آیا ما فقط خلق شدیم تا رابطه جنسی داشته باشیم و تولید مثل نمایم؟ چقدر ثروت های واقعی اطرافمان را میشناسیم و قدردانش هستیم ؟چطور به آسمان یا زمین و یا دختران و رنگ برگهایش می نگریم ؟ لبخند دوست و عزیزمان را چقدر دوست داریم وآیا طعم واقعی نان را که میخوریم درک میکنیم ؟ بوی خیار سبز،طعمه یک ترب قرمز وقتی لای دندان هایمان قرارمیگردو هزاران طعم و لذت دیگر همه اینها نعمتهایی هستند که ما در اختیارمان قرار گرفته اما آنقدر ناچیز و بی ارزش می دانیم که نه تنها از آن لذت نمی بریم بلکه شکرگزارش آن نیز نیستیم. باید باور کنیم که ما خلق شدیم برای عبور از آن زمان چون گذشته مان! در رحم مادر مکاشفه تولد اشراف زندگی موجود تمام وجود و راستی هدف ما از زندگی چیست ما چه قیمتی روی خود می گذاریم؟ اتومبیل میخریم تا ما را به مقصد برساند اما مدل و شکل و ارزشش گاه میشود همه آنچه نیمی از با ارزش ترین لحظات زندگیمان را برای بدست اوردنش صرف میکنیم ! به تصاویری که بعنوان پروفایل آدمها استفاده میکنند نگاه کردید ؟خیلی ها مهتاج توجه و نگاه کردن هستند می خواهند دیده شوند اما به چه قیمتی بخصوص خانم ها دنبال چه چیزی هستید ؟ چطوری شما را ببینند و چطور شما را به خاطر بسپارند ؟ ارزش انسان در چه چیزهایی خلاصه شده و به چه قیمتی ! آن کسی که پولداره و یا دارای شخصیت اجتماعی و تحصیلات هست هیچوقت داشته هایش را به نمایش نمیزاره چرا که سایت های خبریو گزارشات مختلف از او و خدمات و کمالاتش مینویسند و نیازی نیست او خودش را به نمایش بگذارد تنها نیازمندان به توجه دنبال این موارد میروند و از قضا همین افراد هستند که زود تر از هر کسی به دام می افتند !و باز میگم مخصوص خانم ها خیلی مواظب خودتان و جایگاه اجتماعی تان باشید و از خود بپرسید من چقدر ارزش دارم؟ یا حق جعفر صابری موضوعات مرتبط: سر مقاله [ جمعه بیست و ششم آبان ۱۴۰۲ ] [ 20:32 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
دروغ ممنوع اگر از یکدیگر نترسیم به هم "دروغ" نمیگوییم، وقتی دروغ نگفتیم "اعتماد" در جامعه بوجود میآید، وقتی اعتماد بوجود آمد، "مبالغه" و "قسم خوردن" نیز منسوخ خواهد شد.
اگر از هم نترسیم "شهامت انتقاد کردن" و "قدرت انتقاد شنیدن" را پیدا میکنیم، یعنی هم به مشکلات و ضعفهایمان واقف میشویم و هم عمل زشت "غیبت کردن" در جامعه کاهش مییابد. (حرفهایی را که چون جرات نمیکنیم رودر رو بگوییم در پشت سر میگوییم)
اگر در برابر اشتباهاتی که از دیگران سر میزند واکنشهای تند و خشونت بار از خود نشان ندهیم عملِ ناپسندِ "توجیه اشتباهات" و یا "به گردن دیگری انداختن" آن در جامعه کاهش مییابد .
اگر قبول اشتباه اشخاص را حمل بر حقارتشان نکنیم، عمل نیکوی "پذیرش خطا" و" عذرخواهی برای آن" در جامعه رواج مییابد.
اگر مبنای تربیت فرزندانمان را نه بر دیدن نقاطِ ضعف و سرزنش، بلکه بر دیدن نقاط قوت و تشویق قرار دهیم و آنها را با یکدیگر "مقایسه" نکنیم، یعنی از صفات خوب و موفقیتهای یکی، چماقی برای تحقیر و کوچک نمودن دیگری نسازیم، احساس مخرب "حسادت" از بین میرود و "خیرخواهی" جای "بدخواهی و تنگ نظری" را می گیرد.
اگر خدمت و محبتمان به دیگران نه به خاطر "رودربایستی" یا به دلیل انتظاری که از ما دارند، بلکه از روی محبت صادقانه و خود خواسته باشد، هم "توقع جبران" در ما بوجود نمیآید و هم در صورت جبران نشدن، احساسِ نامطلوب "مورد سوء استفاده قرار گرفتن" در ما به وجود نخواهد آمد.
اگر بتوانیم از یکدیگر «نه» بشنویم بدون اینکه مکدر شویم آنگاه خواهیم توانست به یکدیگر «نه» بگوییم بدون اینکه نگرانِ تکدر خاطر هم باشیم.
اگر از کلماتی چون عالیجناب، سرکار عالی، سرکار علیه، حضرتعالی و عظما برای خطاب دیگران و از کلماتی چون فدوی، جان نثار، بنده و حقیر برای خودمان استفاده نکنیم احساس نامطلوب "نابرابری" و همچنین احساس کاذبِ "برتری و کهتری" در جامعه کاهش خواهد یافت.
اگر از عناوین دکتر، مهندس، استاد و ... به خصوص در مکانهای عمومی پرهیز کنیم، نه تنها "احساسِ حقارت" در فاقدین این عناوین و "احساس خود بزرگ بینی" در واجدین آن کاهش مییابد، بلکه مانع ورود بیرویه ی جوانان به رشته های عنوان آوری خواهد شد که به آنها علاقهای ندارند.
اگر دیگران را به دلیل قومیت، جنسیت، لهجه، دین و باورشان مورد تمسخر قرار ندهیم، احساسات ویران کننده ای چون "نفرت"، "عصبانیت"، "کینه ورزی"، "بدخواهی"، "حسادت" و ..... در جامعه کاهش خواهد یافت. موضوعات مرتبط: سر مقاله [ دوشنبه بیست و دوم آبان ۱۴۰۲ ] [ 20:30 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
مهارت های زندگی صحبت کردن شاید بد نباشد به اولین موضوع مهم برای یک جامعه بشری را مورد بررسی قرار دهیم و آن فرهنگ است که بر خلاف ذهنیت ادبیات هنر و چیز های از این دسته مورد نظر نمی باشد فرهنگ سه بخش اصلی را در بر میگیرد 👍 عمل اندیشه احساس که هریک مکمل دیگری است و نبودش باعث اختلال در فرایند دیگری میشود و اولین موضوعی که بر میگردد به عمل همان رفتار های جمعی انسان است اگر ما ندانیم که داشتن ثروت به چه دردی میخورد وقتی حتی بهداشت فردی مان را هم رعایت نمی کنیم ! و در برخورد با دیگران نزدیکان خود دوستان و افراد جامعه نه تنها مناسب برخورد نمی کنیم بلکه بشدت نا هنجار هم هستیم و توقع برخورد شایسته از دیگران داریم! ما نمی توانیم از فرهنگ صحبت کنیم اما دیگران را تحقیر نمایم و یا نا دیده بنگاریمشان . رانندگی یکی از مهم ترین رفتار های اجتماعی است در نشان دادن شخصیت با فرهنگ ما ! برخورد با همسایه ها بطور کلی مدار نداری ویا به زبان ساده تر گذشت نمی کنیم
به این گونه رفتار ساده در نگاه اول رفتار های جمعی می گویند و دومین موضوع مهم بهداشت است انسان با فرهنگ نمی تواند از فرهنگ و بهداشت صحبت کند و آب را نادیده بگیرم. آب برای بهداشت لازم است و در جامعه ای مانند تهران برای شستشوی خود خود رو و مصرف میانگین مصرف هر تهرانی 250 لیتر در روز است ! که شاید مناسب باشد. اما همین مصرف آب برای یک هموطن زاهدانی فقط 3 لیتر است !و این به زبان ساده یعنی در بعضی نقاط از کشور ما ایران هیچ فرهنگی نمیتواند وجود داشته باشد! چون آبادانی وجود ندارد! آب لازم بهداشت است و این حق هر انسانی است ! و بعد ورزش و تندرستی ملتی که با ورزش و تندرستی بیگانه باشد از فرهنگ دور است !با سلامت تن بیگانه است بد نیست به آمار نگاه کنیم تا با واقعیت بیشتر آشنا شویم در کل اروپا با جمعیتی حدود 450 میلیون نفر 5/16 متر مربع است اما در ایران با جمعیتی حدود 80 میلیون نفر 5/1 سانتیمتر است . و جالب این است که ایرانیان سالها پیش بیش از دو هزار سال قبل اندیشه ی این گونه داشتند . پندار نیک گفتار نیک و کردار نیک و فردوسی می فرماید: توانا بود هر که دانا بود و از ورزش سخن ها گفته ! فرهنگ داشتن یک مهارت زندگی است و امروز جهان به دنبال اثبات و ثبات این موضوع تلاش فراوان مینماید. زبان و کلام دوست داشتن از مهارت های مهم زندگی است اینکه چگونه از واژه ها بهره ببریم و آنها را در برخورد های اجتماعی بکار ببریم اینکه با دیگران چه برخوردی داریم بسیار شایسته است اما اگر رفتار متفاوتی با دیگران و نزدیکان خود داریم یک بیماریست و بیشک باید به یک مشاور روانشناس مراجعه نماییم . ما نمی توانیم در برخورد با دیگران مودب باشیم ولی در برخورد با نزدیکانمان ادب را رایت نماییم ! این که سعی داشته باشیم رفتاری شایسته طرف مقابل از خود نشان دهیم بد نیست اما اگر او رفتار و گفتاری ناشایست داشت ما نیز باید تا آن درجه خودمان را کوچک نماییم و هم تراز او شویم ؟ انتخاب کلمات شایسته و برخورد منطقی با افراد به یک مهارت اصلی دیگر نیز نیاز دارد به نام مهارت کنترل خشم .که در فرصت مناسب صحبت خواهیم نمود اما اینک مهم است که بدانیم چه چیز را چگونه بیان نمایم تا که نزد دیگران یک انسان با فرهنگی دیده شویم. و همه این مطالب بر میگردد به شخصیت شما که چگونه ساخته شده و قرار است چطور از این پس زندگی نمایید. سخن آخر: یا حق جعفر صابری عاشورای 1445 موضوعات مرتبط: سر مقاله [ دوشنبه بیست و دوم آبان ۱۴۰۲ ] [ 20:26 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
من چقدر می ارزم؟ بیشتر ما آدمها ارزش واقعی خودما را فراموش کردیم و نمی دانیم همه وجود ما خلق شده تا به تکامل و رشد برسیم و این امر حاصل نمی شود مگر با اندیشیدن و تقویت ذهنمان !در بیشتر مواقع ما رشد خود را در در تحصیل و یا کسب درآمد و داشتن رفح میبینم که صد البته بخش ناچیز از رشد انسان را همین موارد در بر میگیرد اما به درستی اندیشیده ام که راز خلقت ما و این همه کهکشانها تنها رسیدن به مدرک تحصیلی و ثروت بوده ؟ آیا ما فقط خلق شدیم تا رابطه جنسی داشته باشیم و تولید مثل نمایم؟ چقدر ثروت های واقعی اطرافمان را میشناسیم و قدردانش هستیم ؟چطور به آسمان یا زمین و یا دختران و رنگ برگهایش می نگریم ؟ لبخند دوست و عزیزمان را چقدر دوست داریم وآیا طعم واقعی نان را که میخوریم درک میکنیم ؟ بوی خیار سبز،طعمه یک ترب قرمز وقتی لای دندان هایمان قرارمیگردو هزاران طعم و لذت دیگر همه اینها نعمتهایی هستند که ما در اختیارمان قرار گرفته اما آنقدر ناچیز و بی ارزش می دانیم که نه تنها از آن لذت نمی بریم بلکه شکرگزارش آن نیز نیستیم. باید باور کنیم که ما خلق شدیم برای عبور از آن زمان چون گذشته مان! در رحم مادر مکاشفه تولد اشراف زندگی موجود تمام وجود و راستی هدف ما از زندگی چیست ما چه قیمتی روی خود می گذاریم؟ اتومبیل میخریم تا ما را به مقصد برساند اما مدل و شکل و ارزشش گاه میشود همه آنچه نیمی از با ارزش ترین لحظات زندگیمان را برای بدست اوردنش صرف میکنیم ! به تصاویری که بعنوان پروفایل آدمها استفاده میکنند نگاه کردید ؟خیلی ها مهتاج توجه و نگاه کردن هستند می خواهند دیده شوند اما به چه قیمتی بخصوص خانم ها دنبال چه چیزی هستید ؟ چطوری شما را ببینند و چطور شما را به خاطر بسپارند ؟ ارزش انسان در چه چیزهایی خلاصه شده و به چه قیمتی ! آن کسی که پولداره و یا دارای شخصیت اجتماعی و تحصیلات هست هیچوقت داشته هایش را به نمایش نمیزاره چرا که سایت های خبریو گزارشات مختلف از او و خدمات و کمالاتش مینویسند و نیازی نیست او خودش را به نمایش بگذارد تنها نیازمندان به توجه دنبال این موارد میروند و از قضا همین افراد هستند که زود تر از هر کسی به دام می افتند !و باز میگم مخصوص خانم ها خیلی مواظب خودتان و جایگاه اجتماعی تان باشید و از خود بپرسید من چقدر ارزش دارم؟ یا حق جعفر صابری موضوعات مرتبط: سر مقاله [ دوشنبه بیست و دوم آبان ۱۴۰۲ ] [ 19:12 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
دکتر جعفر صابری بفرست حاجت بگیری!
این دعا را برای سه نفر بفرست همین حالا حاجت روا میشوی! آمده است دستهای راهزن کاروانی را سرقت نمودن در بین بار هایشان لابلای گندمها تکه کاغذی را یافتند که بر رویش آیاتی از قرآن نوشته شده بود از صاحب مال پرسیدن این چیست؟ و او توضیح داد که برای حفظ مالم از دست سارقان در میان لوازم نهاده بودم. سردسته دزدان و راهزنان دستور داد تمام مالش را به او بازگردانند و گفت ما دزد مال مردم هستیم نه ایمانشان! هزارا بار افسوس که جماعتی از دزد و راهزن بدتر در شبکه های اجتماعی بخصوص اینستاگرام اقدام به تولید برنامه های می نمایند با این معنا که اگر این آیه و یا دعا را همین حالا برای سه نفر ارسال نمایید تا صبح حاجت روا میشوید و یا از این نظیر جملات و کلمات که دزدی دین و آیین است ! این روز ها حال مردم زیاد خوش نیست و گرفتاری های اقتصادی و معیشتی مردم زیاد است و در چنین شرایطی بیشترین دلخوشی اتصال و توکل بر خدا میباشد که وقتی چنین پیامهای را جماعت گرفتار می بینند برای لحظای هم که شده با خود میگویند انشالله درست میشود و من به عنوان صاحب این قلم مطمئن هستم که به امید خدا همه گرفتاری و رنج ها به پایان خواهد رسید اما این روش را تایید نمیکنم و امیدوار هستم شما نیز با من هم اندیشه باشید و این گونه فریبکاری ها که به دنبال بوجود آوردن یک رشته تبلیغاتی و مالی است را قطع نموده و به دیگران نیز انتقال دهید . بیشک دعا و داشتن اتصال با خالق یکتا بسیار شایسته است اما اگر این روش ها را دنبال نماییم و به نتیجه نرسد اندک اندک دین و آیین و اعتقاد ها نیز کم رنگ خواهد شد . شایان ذکر است این شاید نیازمند واقعی به حاجت قلبی خود نرسد اما به برکت تکنولوژی و بازاریابی های اینترنتی بی شک صاحب این سایت ها و گروههای اینترنتی به برکت سادگی و همکاری دیگران به درآمد از زیادی می رسند و حاجت روا می شوند. امیدوارم این جماعت نیز به فکر راه درستی برای کسب درآمد باشند و خدا هدایتشان نماید یا حق جعفر صابری موضوعات مرتبط: سر مقاله [ دوشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۲ ] [ 22:38 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
باباتو دوست داری یا مادرتو خوب یادمه کمتر از پنج سالم بود که یک روز گرم تابستانی بود و با پدرو مادرم از یک ساختمان خارج شدیم من خوابم برده بود وقتی آمدیم بیرون کنار اتومبیل بابام مادرم به من گفت ما من میای یا با بابت میری؟ من متوجه نشدم به او نگاه کردم و بعد به پدرم بابم گفت من کار دارم تو ببرش شب میام میبرمش! مادرم گفت خوب من هم کار دارم سر راه میبرمش خونه مادرت میدم به اون ...و بعد ما سوار یک تاکسی شدیم من داشتم با اروسکم بازی میکردم اصلان نفهمیدم برای چی این سوالات را از هم می پرسیدن من همیشه خانه مادر بزرگم میرفتم ولی این بار خیلی طولانی شد بیشتر از ده سال گذشت و من هرگز به منزلی که پدرم و مادرم با هم زندگی میکردن نرفتم ! البته خیلی طول نکشید که فهمیدم آنها از هم طلاق گرفته اند البته آنروزها معنی طلاق را نمیدانستم و فقط میگفتن جدا شدن ! از آن روز ها چیزهای زیادی به یاد دارم روزهای جدایی پدرم از مادرم مادرم با همسرش و پدرم با دوستانش و پاسخ هایشان به من که تو بچه هستی حالا نمیفهمی بزرگ که شدی میفهمی! من بزرگ میشدم و لی دوست نداشتم بفهمم !نمیدانم اگر من بچه بودم و نمی فهمیدم چرا از من سال کردن پدرت را دوست داری یا مادرت را با کدامشان میروی! من هنوز نمی داند باید کدامشان را دوست داشته باشم و یا از کدامشان بدم بیاید اصلاً چرا باید آنها را دوست نداشته باشم ! هرگز هم دوست ندارم این سوال را پاسخ بدهم و هیچ وقت هم دوست ندارم از بچم چنین سوالی را بپرسم. روزها و سالها میگذرد و من دوستانی را داشتم که مثل من بودن یا با باباشون زندگی می کردن و یا با مادرشون و یا در روزهای خواصی یکی از آن دو را میدهند ! اگر پدر و مادری نمیخواهند و یا دوست دارند با هم زندگی کنند حقشان هست اما این که بعد از تولد بچه هایشان تصمیم گیری را برای ادامه زندگی به او بسپارند جای تعجب دارد!من فکر میکنم باید یا قبل از ازدواج و یا قبل از تولد فرزند به این موضوع خوب فکر کنند و چنین تصمیم گیری دستشویی را بر عهده فرزندانشان بگذارند. به امید روزی که شعور انسانها بر عشق و شورشان قلبه نماید. یا حق جعفر صابری
موضوعات مرتبط: سر مقاله [ دوشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۲ ] [ 22:35 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
بنام خدای بخشنده مهربان یکبار برای همیشه بیشترین افسردگی ما آدم ها از حس مسئولیت پذیری ما سرچشمه میگیرد و این حس مسئولیت پذیری ریشه در کودکی مان دارد وقتی در شرایطی قرار می گرفتیم که برای خاموش کردن آتش اختلافات و ناراحتی ها به دنبال راه چاره بودیم و راهی جز معرفی مقصر نبود و ما حاضر بودیم برای نجات دیگران مسئولیت را بپذیریم و اینگونه شخصیت خود را پرورش دادیم تا امروز که خود را ناجی همه می دانیم و می خواهیم همه ی کار های روی زمین مانده را انجام دهیم ،حتی اگر دها پزشک روانشناس و یا مشاور به ما توصیه کنند که بهتر است کنار بکشیم ما می خواهیم همه کارها را به هر قیمتی خودمان انجام دهیم و این نوع نگرش باعث میشود اطرافیان ما و بخصوص نزدیکانمان حس مسئولیت پذیری را در خود از دستا بدهند و آنها نیز آدم های لا عبادی و غیر مسئول پذیری شوند . مادرانی که فرزند بزرگ خانواده بودن در اولویت هستند البته فرزندان میانی و حتی کوچکترین فرزند خانواده هم ممکن است دچار این بیماری شود اما بیشتر فرزندان بزرگتر قربانی هستند البته فرزندان پسر نیز آمار زیادی را در بر میگیرند. اینکه ما تصمیم میگیریم مسئولیت پذیر باشیم یک بحث است که صد البته بسیار عالی هم همست اما مسولیت ها تعریف شده هستند و اندازه دارند . مادر به دلیل علاقه هایش به کار بیرون از خانه و یا وقت گذراندن با دوستانش و یا مشکلات عاطفی تصمیم به جدایی از همسرش را میگیرد و یا فوت شوهر بی یاور می شود در این میان فرزندان نصیب مادر می شوند حالا کار پدر خانواده را باید یک یا چند تن از فرزندان انجام دهند تا مخارج خانه تامین شود . بخش آسیب های اجتماعی را درنظر نداریم وب موضوع آسیب عاطفی و روانی فرزندان را دنبال می کنیم این جا این شخص نا خاسته تا آخر عمر اگر درمان نشود یک بیمار افسرده خواهند ماند و بدترین حالت این بیماری این است که او هر چقدر هم تلاش میکند تا به دیگران خدمت نماید باز هم یک بازنده است و نتوانسته کار مورد علاقه اطرافیانش را به نتیجه برسانید آنها همیشه او را مقصر میدانند که در کارش قصور نموده و جالب این که او نیز خود همین نظر را دارد! توان با شوق کوهی را زجا کند فسرده خار نتواند ز پا کند گل افسرده را آبی نباشد دل افسرده را تابی نباشد به خود این کار را مشکل توانم وگر بتوان ز شوق دل توانم در این کار ار دلم گیرد ثباتی نگیرد جز به اندک التفاتی این فرد همیشه بیمار است و بشدت افسرده حتی اگر در جمع بگوید و بخندد و شوخ باشد اما از درون نابود شده و بسیار تنهاست او هیچ دوست واقعی ندارد دوستان او همه از نظر سن و سال از او بزرگتر هستند و نگاهشان به زندگی نگاهی عمیق است و او خود را بزرگ می داند تمام فعالیت ها و اندیشه هایی که باید بطور طبیعی در زمان خودش حاصل و اجرا شود برای او زود تر او یا بطور کلی اصلاً اتفاق نمی افتد بلوغ ذهنی او زودتر بوجود آمده و او متوجه گذر زمان نیست روابطش با همسر و فرزندانش متفاوت است او همسرش را درک نمی کند و این را برعکس می دادند که او را درک نمی کنند و فرزندانش را در حد نوجوانی و جوانی خود میبیند و بطور کلی آنها را بزرگتر از سن و سالشان می داند. بیماری این آدم به همکارانش نیز سرایت میکند و در روابط اجتماعی خود نیز دچار مشکل است او در قلبش وذهنش مردم و جامعه را مقصر می داند و همیشه به دنبال دردها و گرفتاری های موجود است و کمتر از زندگی خود در لحظه لذت میبرد، اگر به تفریح می رود و باید خوش گذراند نگران عزیزانش است که آیا به آنها نیز خوش میگذره هزار یای دیگر این گونه افراد برای افسردگی و افسرده ماندن نیازی به تلاش ندارند ژن افسردگی همیشه در وجودشان سرشار است و به سادگی می توانند دیگران را نیز با رفتار و گفتارشان افسرده بسازند، البته بندرت هستند افراد افسرده ای که با نشان دادن شادی هایشان در جمع سعی در مخفی سازی قم و قصه هایشان می آیند اما آنها نیز در جای خودش نشانه های افسردگی را از خود بروز میدهند. چه باید کرد؟ راه چاره در این سادگی بسیار دشوار است و هماری خود فرد و اطرافیانش را می طلبد برای نمونه حس مسئولیت پذیری دیگران به خصوص نزدیکان را باید بالا بر گاری که سالها به غلط انجام شده و آنها خود بیمار هستند را باید از درمان ایشان شروع کرد ور هایی را برای شناخت زندگی و مسئولیت پذیر برای همه افراد خانواده باید بوجود آورد برای نمونه اگر فرزند خانه تصمیم به نگهداری یک حیوان خانگی را دارد باید کلیه مسئولیت این کار ا بر دوش خود بگیرد، و یا اگر هر کدام از افراد خانواده می خواهند شرایطشان را تغییر دهند باید در تامین بخشی از هزینه ها این کار شریک شوند حتی اگر از صحم قسمتی از پول تو جیبی شان باشد. مادر ها در اینگونه موارد بسیار نقش کلیدی دارند فاجعه است اگر خود مادر بیمار اصلی افسردگی باشد و کار درمان با سختی پیش خواهد رفت ! مادری که تا امروز همیشه حق را به فرزندانش داده و در همه کارها سعی کرده کنار او باشد سخت می توان متقاعد کرد که باید شرایط استقلال فرزندت را فراهم سازی و به او فرصت دهید تا خودش کارهایش را انجام دهد و نگران نباش بگذار او استقلال داشته باشد! گاه در مان مسئولیت پذیری این فرزندان خود یک دوره بسیار طولانی را میطلبد و در بیشتر مواقع فرزندان با صراحت کلام می گویند شما که نمیتوانستید مسئولیت ما را بپذیرید چرا ما را به وجود آوردید؟ این نوع ادبیات نیز بشدت در افسردگی و تخریب شخصیت والدین مسئول تاثیر منفی میگذارد و بیماری ایشان را تشدید می نماید . بیشتر این افراد دچار بیماری های مانند قند ، فشار خون و درد های عضلانی هستند. کمتر می توانند عاشق شوند و درک درستی از روابط عاشقانه ندارند و حتی زن و شوهری دارند آنها با همسرشان بودن را نوعی شرمساری میگمارند و به هیچ عنوان حاضر نیستند عشق و علاقه خود را در حضور دیگران بخصوص فرزندانشان نشان دهند با تولد اولین فرزند روابط جنسی خود را بشدت محدود میکنند و تمام وقتشان را صرف کودکشان می نمایند که همین موضوع در روابط خانوادگی شان آنها را دچار مشکلات زیادی می نماید طوری که قالباً به خیانت طرف مقابل و یا جایی میکشاند! این گونه افراد بیشتر خود را مشاور و درمانگر می دانند و کمتر حاضر هستند به مشاور و روانشناس مراجع نمایند آنها همه چیز را میدانند و با کسی هم درد دل نمی کنند و اگر هم صحبت کنند نصیحت هیچ کس را قبول نمی کنند . آنها با فرزندان خود بیشتر درد دل میکنند و این نیز بر میگردد به همان روش قدیمی تربیت والدینشان که موضوعات را با ایشان مطرح می کردند آنها به دنبال یک همراه و یا تائید کننده رفتار و گفتارشان هستند و ناخواسته بدترین شرایط رشد را برای فرزندانمان فراهم می سازد. چه باید کرد در دل همین ها نفته شده هر بایدی پاسخش در نبایدی است به همین سادگی ! و یک بار برای همیشه باید این بیماری را درمان نمود . فروغ فرخزاد عزیز زیبا میگوید: از آینه بپرس یا حق دکتر جعفر صابری موضوعات مرتبط: سر مقاله [ دوشنبه هشتم آبان ۱۴۰۲ ] [ 15:50 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
زمانی بود که برای چاپ آگهی و تبلیغات بخصوص در روزنامه ها باید زمان می گذاشتیم و هزینه می پرداختیم و بسته به مکان قرار گرفتن آگهی هزینه ها تغییر می کرد البته در حال حاضر نیز چنین شرایطی هست اما بسیار متفاوت شده این روز ها تبلیغات حتی به صورت رایگان با تیراژی بالا و نمایشی فوق العاده قابل انجام است و از آنجا که این تبلیغاتها رایگان می باشد هر کس از هر جایی میتواند تبلیغات و آگهی خود را به اطلاع علاقه مندان برساند و از جمله این آگهی ها میتوان به فوش لوازم منزل اشاره نمود که بعضی از آنها بسیار قابل تامل است برای نمونه: یک دست مبل کامل سلطنتی در حد نو آدرس روستای ....حوالی تهران! یا یک جفت گلدان سلطنتی بدلیل مهاجرت زیر قیمت آدرس انتهای بلوار بهشت زهرا ....! انسان به فکر میرود که خدایا این اجناس سلطنتی و گرانبها که طبیعتن باید در محله های بالا شهر تهران باشد چطور از ای مکانها با نازلترین قیمت بدلیل مهاجرت به فروش میرود !؟ صد البته این مبلها طرح سلتنتی است و موضوع ما اصاصاً فروش مبل و لوازم اینگونه نیست نگاه ما به بحث مهاجرت است ،موضوعی که بارها در همین رسانه و دیگر رسانه ا مورد بررسی قرار گرفته است و مسئولین زیادی در این خصوص صحبت های کارشناسان ها را داشتهاند . اخیرا یکی از مسئولان کشور امارات در خصوص ثروت واقعی این منطقه اعلام میکند نفت مهم ترین سرمایه ما نیست! سرمایه ما میز و صندلی سلطنتی نیست که در کشور بماند نیروهای جوان و تحصیلکرده هستند که آرام و بی صدا به دلایل گوناگون از کشور خارج می شوند سرمای خاموشی که بخش اعظم دارایی های کشور در طول سالها برای آموزش و آماده سازی آنها هزینه شده و امروز براحتی از کشور خارج میشوند . ما نیز چون بسیاری از دلسوزان کشور نگران این بحران هستیم که در آینده نه چندان دور چون گذشته ناچار به ورود پرستار و دکتر از بنگلادش نشویم. و برای راحتی ایشان تخت و مبل سلطنتی آماده سازیم. یا حق جعفر صابری موضوعات مرتبط: سر مقاله [ جمعه پنجم آبان ۱۴۰۲ ] [ 12:55 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
آشپزخانه
کار نوشتن به نظر ساده می آید اما راستش بعد از سالها نوشتن اقرار میکنم که بسیار سخت است ،اولاٌ هر چیزی را نمیتوان نوشت و اگر به فکر این باشید که نوشتهایتان را بالاخره اشخاصی خواهند خواند به مرور سعی میکنید تا از منابع درست بهرمند شوید و این اثر تاریخی که بی شک از شما برای نسلها باقی خواهد ماند را تا حد امکان بی غلط به یادگار بگذارید . نوشتن برای آموزش کار دشواری است و چارلز بوکوفسکی جمله زیبایی در خصوص نوشتن م گوید: نوشتن آخرین روان پزشک است،مهربان ترین خدا بین تمام خدایان است،نوشتن مرگ را می تازاند،ترکت نمی کند و نوشتن می خندد بر خودش ،بر رنج . برای نوشتن باید حال و هوای بسیار خوبی داشت خوب به معنای شاد و یا غمگین بودن نیست به معنای همه چیز است در هر حالی نوشته حس خودش را پیدا میکند و زیبای خودش را دارد . بیشتر وقتها من مطلبی به ذهنم میرسد و سعی میکنم با همان عنوان مطلب را بنویسم ولی گاهی وقت ها بطور کل فراموش میکنم و یادم میرود در خصوص چه موضوعی بود حتی در کنار رختخوابم همیشه قلم و کاغذ هست تا آنچه به ذهنم میرسد را بنویسم و در بیشتر جلسات و گفتگو ها حتی زمان فیلم دیدن و تلویزیون نگاه کردن نیز من نت بر می دارم و مینویسم جالب است گاهی وقت ها مطلبی را که نوشتم را میخوانم و یادم رفته در چه خصوص این مطلب را نوشتم و باید چگونه چزدازشش کنم و خلاصه کلی مطالب نوشتنی دارم که باید بنویسم و لی فرصت نوشتن ندارم وقتی شروع به نوشتن می کنم ساعت ها می نویسم دست و پایم و کمرم درد میگیرد پایم خواب میرود و باید برخیزم و چند قدم راه بروم و باز بنشینم و بنویسم ،گاهی با نوشتنم میخندم و گاهی بغض میکنم و اشک میریزم و گاهی هم مثل همین کتاب اخیرم زنان امپراتور یک هفته از حال میروم و فقط میخوابم ...نوشتن کاری بسیار دشوار است مثل هر کار دیگری بخصوص کار هنری شاید یک نقاش یا مجسمه ساز اثری را برای دلش خلق کند و لی نویسند می داند که این نوشته باید خواند شود و برای همین دچار بهران شدیدی است شاعر ها هم مثل نویسندگان هستند آنها هم شعرشان باید خواند شود و تازه آناه در خلق اثر آن باید ایجاز نمایند و از ابیاتی بکار برند تا تمام قواعد شعری را هم داشته باشد و خلاصه نوشتن سخت است و این هارا گفتم که به اینجا برسم وقتی بیدار میشم دوش میگیرم صبحانه می خورم و آماده نوشتن میشوم هر چیزی امکان دارد مسیر نوشتنم را تعقیر دهد گاهی وقت ها در طول نوشتن من در مسیر دیگری قرار میگیرم و تمام تحقیقات و اندیشه هایم به نا گاه در مسیر دیگری میرود و وقتی نوشته را کنار میزارم می بینم آنچه من نوشتم آنی نبود که میخواستم بنویسم درست مثل همین نوشته که میخوانید! من میخواستم بنویسم م همسایه ای داریم که در طبقه دوم خانه روبروی خانه ما درست آن طرف حیاط خلوت زندگ میکند زن مسنی است که فقط سه تا دختر دارد که البته هر سه هم ازدواج کرده اند و دو تاشان هم هر کدام یک فرزند دارند بین یک تا سه ساله و من فقط مادر را دیده ام و نه آن سه دختر را ولی صدایشان همیشه بخصوص از شیش صبح تا حدود سه صبح از پنجره مشرف به پنجره اتاق کار من به گوش می آید آنها همیشه برای صحبت به آنجا یعنی درست آشپز خانه می آیند و ساعت ها بدون وقفه صحبت می کنند جالب این است که شب ها تا صبح و طلوع خورشید هم لامپ آشپزخانه را روشن می گذارند که کار چراغ خواب را انجام دهد به نوعی آباژور آن است و نورش نمی گذارد حتی من شب ها بخوابم ! همسایگان طبقه پایین ما نیز از عزیزان مهاجر افغانستانی هستن و هر دو به دلیل داشتن فرزندان زیاد بیشتر وقت ها کار پخت و پز و آشپزی را در حیاط خلوت که هر کدام نصفش را صاحب هستند انجام می دهند یعنی آشپزخانه آنها هم این جا است و خلاصه درس طبقه مجاور ما ساختمان روبروی پنجره اتاق مکن آن طرف حیاط خلوت هم یک زن و شوهر مسن هستند که بیس سی تایی پرنده دارند و از طلوع خورشید تا پاسی از شب آنها را در خانه راه می کنند و خودشان در آشپزخانه می نشینند تا پرندهای آزاد و رها باشند . البته مدتی هم هست که دخترم نیز برای صحبت با مادرش به آشپزخانه که درست دیوار به دیوار اتاق کار من است میرود و صحبت شان گال می اندازد البته اگر مادرش با تلفن صحبت نکند ! در چنین فضای نوشتن آنها مطالبی برای آرامش ، موفقیت ، مشاوره و از این دسته کاری بسیار دشوار است و به دیگر مشکلات و سختی های نویسندگان می افزاید من نمی توانم پنجر اتاقم را ببندم سالهاست که به دلیل مشکلات روحی و روانی حس بسیار بدی نزدیک به خفگی وقتی پنجره اتاقم بسته باشد به من دست میدهد حتی موقع خواب هم باید در یا پنجره ها اتاقم باز باشد تا گردش هوای تازه را احساس کنم و این هم مشکل من است! اما آشپزخانه آشپز خانه یک یاز مهمترین مکانهای امن بخصوص برای بانوان است آنجا برای آنها اتاق فرماندهی و مکانی است که پادشاه مطلق هستند شاید مثل اتاق خواب ! البته کل خانه متعلق به خانم آنه است اما اینکه در آشپزخانه هر چیزی درست آنجایی است که انم خانه می خواهد و می گذارد و اگر دست بر قضا برای کاری چیزی لازم باشد که در آشپزخانه قرار دارد هرگز یافت نمی شود مگر به خواست و توان خانم خانه ! ادویه ها در ظرفی که خانم خانه خواسته و می داند قرار دارند و اگر در ظرف فلفل زردچوبه باشد تشخیص خانم خانها این بوده و تمام! اینجا جای است که مهمترین تصمیمات زندگی حتی برای همسرشان و فرزندانشان گرفته میشود و از نظر امنیتی فوق العاده است جالب این است که کمتر کس در آشپز خانه دوربین کار می گذارد،آشپزخانه یا مطبخ محل پخت و پز خانواده انبار توشه است و از دیر باز به جهت نگهداری خوراکی ها اهمیت داشته و خواهد داشت ! شاید به همین دلیل است که همه اتفاقات مهم و تصمیمات در آنجا گرفته میشود و بدون شک این من هستم که باید بدلیل کار و شغلم که نوشتن است جایم را تغییر دهم و همیشه در نظر داشته باشم که برای آسایش بیشتر باید دور از آشپزخانه باشم. حال که خوب می اندیشم می بینم کار ما نویسندگان و بطور کلی اهل قلم به نوعی خوراک اندیشه بشر را آماده ساختن است نظیر کار در آشپزخانه پس نباید زیاد این همکاران گرامی سخت گرفت . و صد البته دوست عزیز شما را نیز اگر به دنبال آرامش هستید از آشپزخانه دو باش! یا حق جعفر صابری موضوعات مرتبط: سر مقاله [ جمعه بیست و یکم مهر ۱۴۰۲ ] [ 16:42 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
واتساپ چندی پیش شرایطی بیمه به وجود آمد که ناخواسته از بهرمندی شبکه اجتماعی واتساپ محروم شوم و پس از تلاش های زیاد به ناچار قیدش را زدم و عجبا چه نیکو اتفاقی بود خروج از این شبکه اجتماعی ! مهم ترین آن این بود که دوستان و عزیزانم را شناختم در همان هفته اول فقط یک نفر علت نبودم را در واتساپ با تماس تلفنی جویا شد و در هفته دوم و سوم تنها چهار نفر دیگر تماس گرفتن که خیالشان جمع شود حالم خوب است و من دانستم از بین آن صد ها دوست شبکه های اجتماعی فقط به تعداد انگشتان یک دستم دل نگران و رفیق دارم شکر! شاید حدود ده سال شاید هم کمی بیشتر دوست خوب و همکار عزیزم جناب آقای دکتر احمد حلت به من پیشنهاد کرد کلیه شماره های داخل گوشی تلفنم را پاک کنم و در انتظار باشم هر رفیقی که جویای حالم بود را نامش را در گوشی ثبت نمایم ! اینکه دوستی با دیدن تصور و یا شماره ما در شبکه های اجتماعی یادمان میکند بسیار خوب است اما شایسته نیز می باشد که اگر مارا ندید نیز پیجوی حال و احوالمان باشد و صد البته ما نیز باید این چنین باشیم ! بیشک بار ها برایتان پیش آمده دوستی بعد از مدتها با شما تماس میگیرد و بسیار گرم جویای احوال خود و خانواده شما میشود و در پایان میگوید بسیار دلم برایت تنگ شده بود و مشتاق دیدار روی ماهت هستم راستی آن که میگفتی و می شناختی و یا ...و ما صبورانه لبخند زنان در دل میگویم حالا هم کار داشتی که تماس گرفتی ! سوای اینکه او دوست ما است و در این زمان نیاز به یاریمان دارد آزرده خاطر هستیم که چرا وقتی کارمان نداشت تماس نگرفته و خلاصه با نیت خدمت سعی میکنیم یاریش نمائیم و این آنچه شایسته ماست را نشان میدهد . بسیاری هستند که دوستشان داریم و بار ها دلتنگشان میشویم اما نمیدانیم چرا و به چه دلیل همان زمان که میخواهیم با آنها تماس بگیرم کاری پیش می آید و در دل می گوییم چرا من تماس بگیرم چرا ا تماس بگیرد و ... بار ها به خود می گویم یعقوب پیامبر از فرزندش خبری نداشت و در حسرت دیدارش بود اما فرزندش که میدانست اهل کجاست و پدرش چشم انتظار اوست ! او چرا یادی از پدر و خانواده خیش نکرد؟ سالهاست که با خود عهد کرده ام در صورت امکان به مراسم خاکسپاری دوستانم بروم اما در مراسم عروسی و شادیشان نرفتم هم زیاد مهم نیست آنجا آنقدر شاد هستند که جای خالی مرا متوجه نشوند ! اما در مراسم سوگواری نیاز به دلداری و یاری بیشتری است. سعی داشته و دارم به بهانه های مختلف ایاد و ایام برای دوستان پیام ارسال کنم و یا گروهی در شبکه های اجتماعی داشته باشم و از حضور و سلامت آن مطلع باشم شاید کار مهمی نباشد اما این آنچه است که می توانستم به انجام برسانم تا از دوستان و عزیزانم باخبر باشم . از یکدیگر با خبر باشیم بی بهانه و بی دلیل یکدیگر را دوست داشته باشیم و نسبت به هم مهربان باشیم. یا حق جعفر صابری موضوعات مرتبط: سر مقاله [ پنجشنبه ششم مهر ۱۴۰۲ ] [ 14:55 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
بچه ها را مدیر می کنیم با رفتارمان؟ باید مرد زندگی بشه بیشتر ما والدین بخصوص پدر ها در ذهنمان تصمیم داریم که فرزندانمان بویژه پسرها خیلی زود مرد شوند ! اسرار ما برای بزرگ شدن فرزندانمان و مرد شدن پسر هایمان از همان کودکی فاصله بینمان را با فرزندان زیاد میکند و ناخواسته از آنها دور می شویم ،شاید اینکه دختر ها بابایی و پسر ها مادر دوست میشوند همین نگرش زود هنگام ما برای مرد کردن پسر هایمان است . البته اگر نظر شخصی و دلی خود را بگویم من یکی از همین پدر ها بوده و هستم ! اما میدانم این کار غلط است! فرزندان ما در بهترین شرایط باید برای محیط زندگی اطرافشان آمادگی زندگی را پیدا کنند و دیر یا زود این اتفاق می افتد بخصوص با این تکنولوژی روز و اینترنت و شبکه های اجتماعی نگرش ما در بهترین شرایط یا بر میگردد به نوجوانی و جوانی خودمان و رفتار پدرانمان که ما نیز سعی داریم ناخواسته پا جای پای ایشان بگذاریم و یا در بهترین شرایط رفتاری تحقیر آمیز همرا با تهدید از خود نشان می دهیم و بعد که نا امید میشویم بی تفاوتی را پیشه میگیرم و در نهایت دلخوری و تنفر را از فرزندمان در دل می گیریم گرچه دوستشان داریم اما از نافرمانی و رفتار هایشان همیشه آزرده خاطریم و شاکی از پرخاشگری هایشان و نادیده گرفتن ما و نسایه ما... بی خبر از اینکه ما نیز خودمان در همین سن و سال یا کمتر و یا بیشتر از همین ها بودیم فراموش کرده ایم این خاصیت سن و سال آنها است و باید ما خودمان را به آنها نزدیک تر کنیم .باید نگاهمان را به نگاه آنها نزدیک نماییم . باور کنیم فرزندانمان بزرگ می شوند مرد میشون خانم میشوند شاید آنچه ما می خواهیم و دوست داریم نشوند اما بزرگ خواهند شد من به شما قول میدهم آنها بزرگ خواهند شد ولی شایسته است باورشان کنیم این نسل بسیار با ما متفاوت هستند شاید تفاوت سن آنها با ما بیش از نیم قرن باشد باور کنید هر روز هم این فاصله بیشتر میشود این ما هستیم که باید با شتاب خود را به آنها برسانیم تا درکمان کنند درکشان نماییم . به امید داشتن نسلی خود ساخته و خود باور انشالله یا حق جعفر صابری موضوعات مرتبط: سر مقاله [ چهارشنبه بیست و دوم شهریور ۱۴۰۲ ] [ 23:7 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
اطمینان دادن به دیگران وقتی دوستی و عزیزی خطائی میکند و ما میدانیم که دیر یا زود به اشتباه خودش پی ببرد کم لطفی است که تصمیم به تلافی بگیریم و در زمان سختی و گرفتاری شرو ع به اندرز دادنش بنمائیم و یا تلافی کنیم . این که میگویند در بخشش لذتی است که در انتقام نیست واژهای است که در خود باوری از درمان را برای ما به همراه دارد و اگر به این درجه از گذشت و معرفت برسیم که راحت دیگران را ببخشیم در واقع خود را بخشیدیم و خود را نجات ادیم ،چه میدانیم شاید چرخ روزگار باز بگردد و شما نیز در گرفتاری نذیر هم او به آزمایش گرفتار شوید شکرانه این که میتوانید گذشت کنید بگذارید و شاد باشید و شادی خود را به آن عزیز هم انتقال هید اینگونه حال خوشتان افزوده میشود و لذتی نا گفته به شما دست میدهد که وصف شدنی نیست . برای رسیدن به این درجه از انسانیت داشتن توکل به خدا وند و خالق یکتا سیار مهم است و قدردان لحظات زندگی بودن بسیار مهم است . نکته دیگر این است که گاه برای نشان دادن محبتمان از حد خارج میشویم و میخواهیم نشان دهیم که خیلی خیلی آدم خوبی هستیم و نه تنها موضوعات را فراموش کردیم بلکه حاضر هستیم از همه چیز هم بگذریم تا او را شاد سازیم در چنین مواقعی هم می طلبد که خود داری پیشه نمائیم و در حد معقول و عاقلانه قدم برداریم . آرزوی قلبی هر انسان شادی و آرامش دیگران باشد این نعمت نصیب خودش نیز میشود . یا حق جعفر صابری
موضوعات مرتبط: سر مقاله [ چهارشنبه بیست و دوم شهریور ۱۴۰۲ ] [ 23:6 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
تحقیر کردن
بیشتر وقتها آدمها برای نشان دادن قدرت و جایگاه آن نسبت به دیگران سعی میکنند تا طرف مقابلشان را تحقیر نمایند ،تحقیر کردن گاهی نیز به دلیل تلافی رفتار و گفتار طرف مقابل صورت میگیرد و لی ریشه تحقیر کردن بر میگردد به تحقیر شدن اگر کسی تحقیر شد باشد خوب تا سیر آن را میداند و بهمین دلیل تمام تلاشش را میکند تا آموخته هایش را بر روی دیگری جبران نماید و تحقیر شده زخمی بر ذهن و جانش دارد که هرگز درمان نمی شود مگر اینکه خود را از حلقه تحقیر خارج سازد بدین معنا که حتی اگر باز مورد تحقیر قرار گرفت کسی را تحقیر ننماید و بتواند به جای تحقیر کردن دیگران یا سکوت نماید و یا تواناییش را بالا ببرد تا نشان دهد که آنچه درباره او میگویند صحیح نمی باشد .ساختن شخصیت و تقویت روحیه کاریست که شاید بهتر باشد از کودکی و نوجوانی در شخصیت انسان توسط والدین و معلمین شکل بگیرد اما اگر این کار انجام نشد با کمی تلاش و خودباوری در هر سنی قابل انجام است . درمان تحقیر شدن توسط دیگران میتوان همراه با درمان بسیاری از درد های دیگر نیز همراه باشد . اگر مردی همسرش را و یا بالعکس زنی شوهرش را تحقیر میکند در مرحله اول طرف تحقیر شده باید ضمن خود داری سعی نماید به هیچ عنوان در پی جبران نباشد و طرف تحقیر کننده نیز بلافاصله اقدام به معذرت خواهی نماید تا موضع برطرف شود . تحقیر کردن دیگران الزامان زبانی نیست گاهی وقت ها با رفتار و کردار و یا بی محلی و یا ایما و اشاره همراه است و بدون شک همه این روش ها تاثیر یکسان است بخصوص اگر در جمع و نزد دیگران اتفاق بیفتد. تحقیر کردن و تحقیر شدن گاهی تاوانی سنگین به همراه دارد و طرف تحقیر شده سعی در جبران می نماید و این موضع بشدت انجام خواهد شد و این جاست که غیر قابل جبران میشود . سعی کنیم هر چه میتوانیم شخصیتمان را بهتر بسازیم و از این بهران راحت بگذریم. یا حق جعفر صابری موضوعات مرتبط: سر مقاله [ چهارشنبه پانزدهم شهریور ۱۴۰۲ ] [ 21:59 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
سکوت سرشار از ناگفتنی ها! بیش از چهارده است که بطور رسمی مینویسم و اگر از من سوال شود آیا هر چه خواستی نوشته ای ؟میگویم خیر! بسیاری از اندیشه هایم را هرگز نتوانسته ام بنویسم و بسیاری ا نیز نوشتم و بعد نا چار پاک نمودم و یا هرگز آنچه در دلم بود و باید می نوشتم نوشتم . اما یک واقعیت در طول تمام مدت کاریم هرگز مطلب فرمایشی و دستوری ننوشتم و آنچه نوشته ام از روی عشق و علاقه شخصی و نیاز قلبی بوده بیش از هزار مورد نوشته از داستان ،مقاله ،شعر،نمایشنامه ،قطعه ادبی ،فیلمنامه و ... اما سخت ترین و دردناک ترین آنها همان مطالبی بوده که هرگز ننوشته ام و این ننوشتن نه از بابا بوده که فرصت نشده نتوانستم بنویسم و این برای یک نویسنده بسیار دردناک است که نتواند بنویسد و همیشه به این فکر کند که اگر عمر یادری ننماید تا فرصت آن نانوشته ها دست دهد چه خواهد شد! نانوشته ها همان نا گفته ها هستند و در زندگی بیشتر ما آدم ها بسیار مطالبی هست که هرگز نمی توانیم بگوییم و این بسیار دردناک است. خیلی هارو میشناسم که بی مهابا هر چه در دل و ذهنشان است را می گویند و هیچ مراعاتی در بیان احساساتشان ندارند . این موضوع که انسان بتواند اندیشه هایش را بگوید به تربیت و آموزش هایش باز می گردد و همیشه خوب یا بد نیست اما جای اندیشه دارد که آیا میتوان و باد هر آنچه به ذهن و دل داریم بگوییم و آیا میشود مواعات حال و احوال دیگران و حتی خود را ننمود و راحت حرف دل را زد و بعد هم بگویک که راحت شدم خوب کردم که گفتم ! بیشتر آدمها در درگیری های لفظی به راحتی هر چه در دل دارند را به زبان می آورند و بی خبر از تخریب حاصله دلخوش هستند که آنچه دوست داشتند را گفتند و این برایشان اهمیت دارد که حرفشان را زده اند همین. من دلگیرم از بسیاری از نانوشته ایم اما خرسندم از بسیاری ناگفته هایم و سکوتهای که کرده ام ! و راستش شرمنده از بسیاری مطالب که گفته ام و ای کاش هرگز نمیگفتم . امیدوارم زین پس بیشتر شنونده باشم تا گوینده و بیشتر بنویسم تا بیان نمایم پیشنهاد می نمایم شما نیز هر وقت لازم دیدید چیزی را بگویید ابتدا خوب بیندیشید و اگر توانستید بگویید و بنویسید حتی برای دل خودتان برای گفتن خیلی مطالب وقت بسیار است اما هنر نگفتن هنری شایسته است . یا حق جعفر صابری
موضوعات مرتبط: سر مقاله [ چهارشنبه پانزدهم شهریور ۱۴۰۲ ] [ 21:58 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
|
||
| [ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] | ||